اصلاح‌طلبان همواره می‌گویند که ردصلاحیت‌ها عامل حضور کم‌رمق ما در انتخابات می‌شود و پاسخ نمی‌دهند که چرا هیچ وقت چهره‌هایی تازه را به عرصه سیاست معرفی نکردند؟

تسلسل باطل اصلاح‌طلبان؛ ردصلاحیت بهانه است
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست مثلث‌آنلاین: اصلاح‌طلبان در دو دهه اخیر آن قدر نسبت به بهانه ردصلاحیت‌ نیروهایشان به شورای نگهبان حمله کرده‌اند که هر وقت نزدیک به انتخابات می‌شویم، انتظار این را داریم که آنها این حربه قدیمی را بار دیگر تکرار کنند. حالا هم در آستانه انتخابات مجلس برخی طیف‌های آنها می‌گویند اگر نیروهای اصلی‌مان ردصلاحیت شوند، دلیلی برای حضور در انتخابات نخواهیم داشت؛ از اسماعیل گرامی‌مقدم گرفته تا علی‌محمد نمازی تا اعضای حزب اتحاد ملت همه و همه با ادبیات‌های مختلف همین معنا را تکرار می‌کنند. اما مشکل اصلاح‌طلبان واقعا ردصلاحیت‌هاست؟

به نظر می‌رسد مشکل اصلی اصلاح‌طلبان نه لزوما میزان ردصلاحیت‌ نیروهایشان در هر انتخابات بلکه تسلسل باطل آنهاست. آنها سال‌های سال است که با تعدادی نیروی ثابت در هر انتخابات حاضر می‌شوند و تغییر محسوسی هم در پی این همه سال در ترکیب آنها به وجود نمی‌آید مگر تغییر در چهره نیروها که دیگر گرد پیری بر سر و صورتشان نشسته است. اصلاح‌طلبان در بیش از دو دهه اخیر هیچ وقت سعی نکردند چهره‌هایی جدید و جوان را به جامعه عرضه کنند؛ آنها در حوزه تربیت نیروی سیاسی کاملا شکست‌خورده‌اند و هنوز که هنوز است بر چهره‌هایی مانند تاجزاده، نبوی، گرامی‌مقدم و... تکیه می‌کنند. محمود صادقی یکی از نیروهای بسیار رادیکال اصلاح‌طلبان است که احتمالا اگر نامزد انتخابات شود، صلاحیتش تأیید نشود اما اگر اصلاح‌طلبان همین یک نمونه را بررسی کنند، می‌بینند وقتی در انتخابات مجلس94 یک چهره جدید را معرفی کردند، صلاحیتش تأیید شد و به هر روی حتی اگر مخالفتش باشیم چهار سال مواضع اصلاح‌طلبان را در مجلس بیان می‌کرد. همین یک مثال نشان می‌دهد که اگر اصلاح‌طلبان نیروهایی تازه‌نفس را به عرصه سیاسی معرفی کنند، می‌توانند در انتخابات شرکتی همه‌جانبه داشته باشند اما چنین نمی‌کنند. ولی چرا؟

شاید دلیل این موضوع را بتوان در دو مسئله بررسی کرد؛ یکی اینکه اصلاح‌طلبان به شدت ضعیف‌تر از اصولگرا کار حزبی انجام می‌دهند و سلسله‌مراتب حزبی در اصلاح‌طلبان چندان دیده نمی‌شود و بیشتر جریانی پیش می‌روند؛ خواه آنکه در کار حزبی افراد می‌توانند پس از طی مراتب حزبی به مدارج بالا از جمله نامزدی نمایندگی مجلس برسند اما مسئله دوم اساسا عدم تمایل چهره‌های پر قدرت اصلاح‌طلب به کار حزبی است زیرا آنها نمی‌خواهند جز خودشان و اطرافیانشان افراد دیگری عرصه را در جبهه اصلاحات در اختیار داشته باشند. برخی دلیل این چنین شرایط را پدرخواندگی موجود در جبهه اصلاحات می‌دانند.

به هر روی اصلاح‌طلبان آنچه امروز می‌بینیم اصرار اصلاح‌طلبان بر مسیری نادرستی است که سال‌ها طی کرده‌اند و انگار آنها درگیر تسلسل باطلی شده‌اند که برون‌رفتی از آن ندارند مگر به تغییر روش‌های کلی سیاسی‌شان.