اخیرا سعید آجرلو خطاب به قائم مقام حزب اتحاد ملت گفت که آن زمانی که گماردن آذر منصوری به ریاست جبهه اصلاحات زیر سؤال‌بردن نهاد انتخابات بود.

چگونه اصلاح‌طلبان با ریاست آذر منصوری بر جبهه اصلاحات نهاد انتخابات را زیرسؤال بردند؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست مثلث‌آنلاین: به تازگی سعید آجرلو، فعال و تحلیلگر سیاسی و مدیرمسئول روزنامه «صبح نو» به تازگی در مناظره‌ای با حسین نورانی‌نژاد، قائم‌مقام حزب اتحاد ملت که در خبرگزاری «فارس» برگزار شد، خطاب به نورانی‌نژاد گفت: «شما (اصلاح‌طلبان) وقتی خانم منصوری را به ریاست جبهه اصلاحات گماردید، نهاد انتخابات را زیرسؤال بردید. قبل از پیش‌ثبت‌نام شما خانم منصوری به عنوان نماد اصلاح‌طلبی رادیکال -اگر نگوییم نماد تحریم‌طلبی- و نزدیک‌ترین گفتار به آقای تاجزاده را به عنوان رئیس جبهه اصلاحات گذاشتید. این هم که در جبهه اصلاحات کودتا شد را بخشی از اصلاح‌طلبان و کارگزارانی‌ها گفتند. بالاخره آقای بهزاد نبوی از ریاست‌ جبهه اصلاحات کنار گذاشته شد. کودتایی شد و آقای نبوی برداشته شد و خانم منصوری جای او را گرفت. تضعیف نهاد انتخابات از آنجا شروع شد. اصلاح‌طلبان هرجا که احساس می‌کنند نمی‌برند، وارد انتخابات نمی‌شوند».

حالا پرسش آن است چرا گماردن منصوری به عنوان رئیس جبهه اصلاحات زیرسؤال‌بردن نهاد انتخابات بود و چرا اصلاح‌طلبان با کنار گذاشتن بهزاد نبوی به عنوان چهره سرشناس اصلاح‌طلبان و نیرویی میانه‌رو، رادیکال‌ترین چهره خود را در صدر جبهه اصلاحات نشاندند؟

همان‌طور که آجرلو در این مناظره بیان می‌کند، اصلاح‌طلبان در ادوار مختلف سعی کرده‌اند بازی دوگانه‌ای را در پیش بگیرند؛ به این نحو هر زمانی که احساس کنند برنده انتخابات می‌شوند و می‌توانند سرمایه اجتماعی خود را تجمیع کنند، با تمام توان وارد انتخابات می‌شوند اما وقتی که در ارزیابی‌هایشان به این جمع‌بندی برسند که سرمایه اجتماعی قابل توجهی ندارند ژست تحریم به خود می‌گیرند.

گماردن منصوری بر جبهه اصلاحات هم برای تأمین همین منظور است؛ به این معنی که طیف رادیکال اصلاحات با هدفی از پیش تعیین‌شده سعی کرد عدم مشارکت را گفتمان غالب اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو جلوه دهد و نمی‌توانست این هدف را پیش ببرد مگر با گماردن رادیکال‌ترین فرد به ریاست جبهه اصلاحات. بهزاد نبوی هم مانع پیش‌بردن این هدف بود زیرا نبوی همه‌جانبه از مشارکت در انتخابات حمایت می‌کرد و می‌گفت نباید از سیاست رسمی دور شد. او چهره‌‌ای سرشناس هم بود و سخنش تعیین‌کننده بود. به همین دلیل باید کودتایی رخ می‌داد و با هجمه‌های هماهنگ‌شده به نبوی او را مجبور به استعفا می‌کردند که چنین هم شد.

از این بابت است که انتخاب منصوری به ریاست جبهه اصلاحات اساسا در تقابل با تفکر مشارکت حداکثری در انتخابات قرار دارد و علت اصلی این تصمیم از سمت طیف رادیکال اصلاحات به نوعی زیرسؤال‌بردن اصل انتخابات در ایران بود که البته با اعتراض طیف‌های دیگر اصلاحات مانند کارگزران روبه‌رو شد.