آرمان ملی/ فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: این یک واقعیت است که به هر حال از سال 96 به بعد اصلاح‌طلبان سرمایه اجتماعی خود را به دلیل عملکرد ضعیف فراکسیون امید در مجلس و دولت آقای روحانی از دست دادند و پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان بسیار آسیب دیده است. اصلاح‌طلبان خود به این مساله اذعان دارند و منکر آن هم نیستند. علاوه بر اینها منهای اصلاح‌طلبان مردم اعتماد خود را به برخی نهادها و روندهای جاری در جامعه از دست داده و پایین‌ترین مشارکت انتخاباتی که در سال 98 رقم خورد همه‌اش به اصلاح‌طلبان مربوط نبوده؛ بلکه به عملکرد حاکمیت هم مربوط می‌شده است.

صوفی: حمایت اصلاح‌طلبان از یک نامزد غیراصلاح طلب نوعی انتحار است
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

انتخابات ریاست‌جمهوری دو ماه دیگر از راه خواهد رسید و جریان‌های سیاسی از ماه‌های گذشته در‌صدد برنامه‌ریزی مدون و دقیقی بوده‌اند تا بتوانند در انتخابات پیش‌رو حضوری موفقی را تجربه کرده و پیروزی را از آن خود کنند. در این میان اصلاح‌طلبان هم پس از از دست دادن انتخابات مجلس در پی آن هستند که با پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری  و در اختیار گرفتن پاستور بار دیگر پس از دولت اصلاحات قدرت اجرایی را در دست بگیرند و درصدد اجرای برنامه‌های ارائه شده و اهداف مدنظر برآیند. این در حالی است که آنها با ریزش سرمایه اجتماعی خود مواجهند و هنوز معلوم نیست که مردم در انتخابات حضور پیدا کنند یا خیر. از همین رو است که عنوان می‌شود اصلاح‌طلبان باید ابتدا به بازیابی سرمایه اجتماعی خود بپردازند. برای بررسی انتخابات پیش‌رو، چگونگی مشارکت مردم در انتخابات و نحوه حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات با علی صوفی، دبیر کل حزب پیشرو اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌و‌گو پرداخته است که می‌خوانید.

اولویت اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو کدام مساله است‌؛ بازیابی سرمایه اجتماعی و گفت‌و‌گو با مردم یا اجماع در ساختار درونی  و حل مساله نحوه حضور در انتخابات؟
معتقدم اصلاح‌طلبان ابتدا باید ساختار نهاد اجماع‌ساز خود را که تحت عنوان جبهه اصلاحات است در مرکز و سپس در استان‌ها پیاده کنند و بعد ذیل همین ساختار به انسجام و اجماع برسند. در غیر این صورت ما در گذشته تجربیاتی از عدم‌اجماع و انسجام را به ویژه در سال‌های 84 و 88 داشتیم و ممکن است که اگر این اتحاد به وجود نیاید دچار تفرقه، تعدد و تکثر کاندیداها شویم  و نتایج همانگونه باشد که متاسفانه در گذشته به‌دست آمد. بنابر این تجربه‌ای که اصلاح‌طلبان از سال 92 به این سو دارند باید ابتدا در جهت انسجام‌بخشی به نیروهای اصلاح‌طلب در سطح کشور اقدام کنند  و در نهایت با اتخاذ تصمیمی واحد به اجماع برسند. یعنی تصمیم واحدی بگیرند درباره معرفی لیست واحد در انتخابات شورای شهر، مجلس، خبرگان یا مجلس شورا و در ارتباط با ریاست‌جمهوری نیز کاندیدای واحدی را معرفی کنند. این چیزی است که تجربه شده و جواب هم داده است. بنابر‌این اصلاح‌طلبان در درجه اول باید خود را مجهز کنند تا بعد بتوانند در جامعه نقش خود را به خوبی ایفا کنند. 
 
با توجه به اینکه سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان در جامعه ریزش محسوسی داشته‌؛ اصلاح‌طلبان  باید چگونه در راستای بازیابی اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی قدم بر‌دارند؟

این یک واقعیت است که به هر حال از سال 96 به بعد اصلاح‌طلبان سرمایه اجتماعی خود را به دلیل عملکرد ضعیف فراکسیون امید در مجلس و دولت آقای روحانی از دست دادند و پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان بسیار آسیب دیده است. اصلاح‌طلبان خود به این مساله اذعان دارند و منکر آن هم نیستند. علاوه بر اینها منهای اصلاح‌طلبان مردم اعتماد خود را به برخی نهادها و روندهای جاری در جامعه از دست داده و پایین‌ترین مشارکت انتخاباتی که در سال 98 رقم خورد همه‌اش به اصلاح‌طلبان مربوط نبوده؛ بلکه به عملکرد حاکمیت هم مربوط می‌شده است. چرا که اولا اصلاح‌طلبان را در کل حذف کرد؛ بنابر‌این اصلاح طلبان نیز نتوانسته‌اند لیستی ارائه دهند و در همین جهت انگیزه‌ای هم برای مشارکت در انتخابات وجود نداشته و عملکرد دولت هم مزید بر علت شده تا آن انتخابات به صورت حداقلی و با کاهش مشارکت مردم برگزار شود. البته این مساله هم به اصلاح‌طلبان و هم به حاکمیت ارتباط پیدا می‌کند. هدف‌گذاری مشارکت حداکثری که معمولا در همه انتخابات‌ها توسط مقام معظم رهبری بیان می‌شود، اگر تمام نهادهای حاکمیت به آن پایبند باشند می‌توان انتظار افزایش مشارکت را داشت اما این مساله الزاماتی هم خواهد داشت.‌ اینکه فقط توسط ایشان  از مردم خواسته یا هدف‌گذاری شود که مشارکت حداکثری باشد صرفا و به تنهایی نمی‌تواند مردم را به پای صندوق‌های رای بکشاند. الزامات مشارکت حداکثری از این قرار است که  همه جریانات سیاسی بتوانند در یک انتخابات رقابتی و عادلانه به میدان بیایند و احساس کنند که انتخابات از این ویژگی‌ها برخوردار است. سپس تمام جریانات اجتماعی وابسته به آنها وارد رقابت شوند  و یک رقابت واقعیت در جامعه شکل بگیرد. البته این موضوع با رویکردی که نهادهای نظارتی  و اجرایی طی سال‌های گذشته داشته‌اند مثل حذف رقبای انتخاباتی به نفع یک جریان سیاسی یا تشکیل مجلس حداقلی نیست. قطعا باید اجازه دهند انتخاباتی برگزار شود که مردم باور کنند مشارکت حداکثری برای حاکمیت مهم است. ضمن اینکه این مساله طبق قانون اساسی حق قانونی مردم است و تصریح شده حق تعیین سرنوشت مردم از طریق انتخابات خواهد بود.  اگر این حق مردم به رسمیت شناخته شود  و کاندیداها را در معرض انتخابات رقابتی قرار دهند مردم رغبت می‌کنند و پای صندوق‌های رای خواهند آمد.
 
رویکرد انتخاباتی اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو چگونه خواهد بود‌؛ ائتلاف یا حضور اصلاح‌طلبانه؟
اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های پیشین دارای رویکرد سلبی بودند تا مجلس  و دولت را از دست جریان مقابل و تندروها در‌آورند. از این رو از سال 92 به بعد با مسامحه با اصول اصلاح‌طلبی برخورد کردند. یعنی سعی کردند به کاندیدایی مثل آقای روحانی که خود می‌گوید من اصلاح‌طلب نیستم یا لیست امیدی که در َآن نمایندگان اصولگرای معتدل حضور داشتند رای دهند تا شرایط از دست تندروها خارج شود و هدف اصلی را بر حذف آنها بگذارند. اما اکنون اصلاح‌طلبان رویکرد خود را تغییر داده‌اند به این معنا که دیگر حاضر نیستند به هیچ قیمتی کاندیدای غیر‌اصلاح‌طلب به مردم معرفی کنند؛ چرا که مردم هم کاندیدای غیر‌اصلاح‌طلب را نخواهند پذیرفت. در نتیجه اگر اصلاح‌طلبان هم بخواهند به چنین کاری دست بزنند نوعی انتحار کرده‌اند. لذا راهبرد  اصلاح‌طلبان در انتخابات 98 معرفی اصلاح‌طلب شناخته شده با همه ویژگی‌های خودش بوده و در انتخابات پیش‌رو نیز همین‌گونه خواهد بود و صرفا با کاندیدای اصلاح‌طلب وارد خواهیم شد.