کافی بود تا توافقنامه راهبردی پکن و تهران از سوی وزرای خارجه دو کشور امضا شود تا مخالفت‌ها از جوانب مختلف علیه آن آغاز شود. اما این رفتارهای مخالفان و دشمنان محدود به این زمان خاص نیست و از سال 97 به این‌سو بدبین سازی و شرق هراسی در دستور کار رسانه‌های خارجی قرارگرفته است.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مصطفی هدایی 

 کافی بود تا توافقنامه راهبردی پکن و تهران از سوی وزرای خارجه دو کشور امضا شود تا مخالفت‌ها از جوانب مختلف علیه آن آغاز شود. اما این رفتارهای مخالفان و دشمنان محدود به این زمان خاص نیست و از سال ۹۷ به این‌سو بدبین سازی و شرق هراسی در دستور کار رسانه‌های خارجی قرارگرفته است. با مطرح‌شدن راهبرد حاکمیت جمهوری اسلامی برای افزایش تعاملات با محور شرق به‌خصوص افزایش تعاملات اقتصادی، سیاسی، نظامی، دفاعی و امنیتی با کشورهایی مانند چین و روسیه، رسانه‌ها و فعالین اصلاح‌طلب، ضدانقلاب و معاند به منکوب کردن این راهبرد پرداختند. این راهبرد با شبهاتی در زمینه‌های تاریخی، جهان‌بینی، واقع‌گرایی و موارد دیگر همراه شد. حل تعارضات مطرح‌شده در افکار عمومی به‌خصوص در حوزه اعتماد به کشورهای شرق و سیاست‌گذاری و کنشگری کشور در منطقه از ضرورت‌ها و مقدمات اصلی برای پیشبرد سیاست نگاه به شرق است که از سوی سیاست‌گذاران می‌بایست جدی گرفته شود تا بذرهای نفاق و کینه توسط دشمنان در افکار عمومی کاشته نشود.

 چرا باید تنوع سازی در تعاملات خارجی را در اولویت قرار داد؟

زمانی که سخن از شرق زده می‌شود، ذهن ناخواسته تنها شرق آسیا و چین را در نظر می‌گیرد ولی این راهبرد بسیار فراتر از این مناطق است و هسته اصلی آن تعامل و همکاری راهبردی و بلندمدت با کشورهای غیر غربی است. سیاست خارجی ایران در تاریخ معاصر همواره با چالش‌هایی در سیاست‌گذاری برای ایجاد روابط و تعامل روبه‌رو بوده است.  حتی پس از انقلاب اسلامی بیشتر هم‌وغم مسئولان سیاست خارجی افزایش تعاملات با کشورهای اروپایی بوده و برخی نیز ارتباط با آمریکا را به‌عنوان وعده انتخاباتی مطرح می‌کردند. یکی از معضلات این سیاست، شرطی کردن اقتصاد ایران و وابسته سازی به نحوه ارتباطات با غرب همیشه بدعهد بوده است. برجام نمونه کاملا عیانی از بدعهدی اروپا و آمریکا نسبت  به ایران در سیاست کلان خارجی بود. هرچند کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی در معادلات اقتصادی و سیاسی جهان همچنان نقش مهمی دارند ولی چرخش قدرت در دنیا در حال وقوع است و بسیاری از جایگاه‌ها در شاخص‌های اقتصادی و حتی سیاسی تغییر کرده است. 

زمانی که سیاست نگاه به شرق از سوی رهبر انقلاب اعلام شد، نظام جمهوری اسلامی تجربه چند دهه‌ای از بدعهدی‌های غرب را پشت سرخود داشت. در تمامی توافقات و مذاکراتی که ایران با کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی داشته، طرف‌های غربی زیر توافق زده‌اند و یا درخواست‌های بیشتری برای اجرای تعهدات خود داشته‌اند. هیچ قراردادی را پیدا نمی‌کنید که کشورها یا شرکت‌های غربی در ایران به‌طور کامل اجرایی کرده باشند ولی خلاف این امر تا حد زیادی صورت گرفته و کشورهای محور شرق یا غیرغربی در اجرای تعهداتشان خوش‌قول‌تر بوده‌اند هرچند ممکن است استثناهایی وجود داشته باشد که بیشتر نیز ناشی از فشار شورای امنیت سازمان ملل و کشورهای غربی بوده است. 

ایستادن ایران در گوشه‌ای و تنها نظاره‌گر چرخش قدرت جهانی بودن، زیان بسیاری برای منافع ملی ایران خواهد داشت و ازاین‌رو می‌بایست در سیاست خارجی کشور چرخش راهبردی صورت می‌گرفت تا از یکسو ایران از مواهب چنین تغییراتی در معادلات قدرت در جهان بهره ببرد و از سوی دیگر اذهان سیاست‌گذاران و مسئولان سیاست خارجی ازجمله وزارت خارجه متکی به بهبود تعاملات با غرب و درنتیجه بهبود وضعیت کشور ازجمله اقتصاد نباشد. 

 چین هراسی غرب گرایان 

معاهده راهبردی ایران و چین، سروصداهای بسیاری را از سوی مخالفان و براندازان ایجاد کرده و این گویای راه درستی است که ایران می‌رود. چین به‌سرعت در حال اوج گرفتن در قدرت جهانی به‌ویژه حوزه اقتصادی است و در ۱۰سال آینده فاصله خود را با دیگر قدرت‌های اقتصادی افزایش خواهد داد. منافع ملی ایران ایجاب می‌کند در چرخش قدرت در جهان، سهمش را محفوظ بدارد و به سمت و سویی حرکت کند که بیشترین منفعت را کسب می‌کند. غول اقتصادی شرق آسیا در چند دهه گذشته توانسته بسیاری از مؤلفه‌های توسعه را با اتکا به ظرفیت‌های داخلی و نیروی انسانی جوان به دست آورد. تجربه چینی در اقتصاد می‌تواند به‌عنوان نمونه‌ای درخور و قابل‌اجرا در ایران به کار آید و بخش‌هایی که تناسب بیشتری با اقتصاد ایران دارد را احصا و اجرایی کرد. این امر مستلزم همدلی و همراهی بیشتر دو کشور و اعتماد کلان در سطح حاکمیت هر دو است. یکی از اشکالاتی که در زمان برجام مطرح شد، چرخش دولت ایران به سمت غرب و عدم توجه به قرارداد با کشورها و شرکت‌های شرقی بود. براساس گزارش‌هایی، چینی‌ها از رفتار دولت ایران با شرکت‌های چینی در زمان برجام دلخور شده بودند و طولانی شدن فرآیند رسیدن به یک معاهده راهبردی به دلیل عدم هماهنگی دولت تدبیر و امید با این راهبرد در سال‌های سرخوشی از برجام بود. باوجود امضای معاهده راهبردی ۲۵ ساله و مزایای فراوان آن دشمنان به آن به چشم تهدید نگاه می‌کنند و برای نابودی و ازکار انداختنش دست به هر حربه‌ای می‌زنند. چین هراسی در صدر اقدامات دشمنان و معاندان در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران تبدیل‌شده تا به این وسیله افکار عمومی جامعه ایران در نقش بازدارنده برای اجرایی شدن معاهده ظاهر شوند. این در حالی‌است که در صورت اجرای دقیق و کامل معاهده در ایران، کشورهای دیگر نیز تمایل بیشتری برای بستن چنین قراردادهای بلندمدت و کلانی با کشورمان نشان خواهند داد و  از سوی دیگر تحریم‌های اقتصادی تأثیر چندانی بر ایران نخواهند داشت. گفتنی‌ها درباره این قرارداد و مزایای آن بسیار فراوان است که باید در گزارش‌های دیگر به آن پرداخت و همچنین رسانه‌ها و ازجمله صداوسیما می‌بایست با جریان چین هراسی مقابله کرده و با ساخت برنامه‌های فاخر و تأثیرگذار افکار عمومی را برای تعاملات بیشتر با کشورهای جهان خارج از منظومه غرب آماده سازند.