انتشار کتاب «آتش و خشم» به نویسندگی مایکل وولف و افشای اطلاعاتی در مورد زندگی شخصی و سیاسی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و همچنین پشت پرده ۹ ماه ریاست جمهوری وی، دردسرهای تازه‌ای برای مردمونارنجی کاخ سفید ایجاد کرده است. این کتاب که با استقبال گسترده‌ای از سوی مردم مواجه شد به نوعی شایستگی ترامپ را برای رهبری کشوری چون آمریکا زیر سوال برده و نویسنده معتقد است که در نهایت منجر به عزل او از ریاست جمهوری خواهد شد؛ به خصوص که در این کتاب، افشاگری‌هایی درباره دخالت روسیه در انتخابات آمریکا مطرح شده است.

فصل جدید در تاریخ آمریکا
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 «آتش و خشم؛ درون کاخ سفید‌ ترامپ» کتابی که در تاریخ پنجم ژانویه ۲۰۱۸ و در آستانه سالروز ورود چهل‌و‌پنجمین رئیس‌جمهوری آمریکا به‌کاخ سفید منتشر شد، به یکی از محوری‌ترین بحث‌ها در خصوص ایالات‌متحده آمریکا تبدیل شده است. نام این کتاب به‌طور استعاری به یکی از اظهارات‌ ترامپ در جریان درگیری لفظی با کره‌شمالی اشاره دارد.

هر‌چند وکلای‌ ترامپ تلاش کردند مانع انتشار این کتاب شوند، اما آتش و خشم حتی پیش از موعد مقرر وارد بازار شد و در حالی که زمان انتشار آن برای نهم ژانویه تنظیم شده بود، چهار روز زود‌تر در دسترس مخاطبان قرار گرفت و به سرعت در فهرست کتاب‌های پرفروش قرار گرفت. «هنری‌هالت و شرکا» که ناشر این کتاب است، دلیل این مساله را «تقاضای بی‌سابقه» خوانده است.

مایکل وولف، نویسنده این کتاب که سابقه فعالیت به‌عنوان روزنامه‌نگار و ستون‌نویس، کارآفرین اینترنتی و تفسیرگر تلویزیون را نیز در کارنامه کاری خود دارد، در این کتاب به ریاست‌جمهوری‌ ترامپ به عنوان فردی خام، بی‌تجربه و نامرتبط به سیاست پرداخته و حتی در برخی موارد، سلامت روانی وی را هم زیر سوال برده است. در این کتاب علاوه بر پرداختن به‌ ترامپ، افشاگری‌هایی در‌خصوص سیاست‌های کاخ سفید نیز صورت گرفته است. به گفته وولف، این کتاب بر‌اساس مصاحبه با مسئولان ارشد آمریکایی و حتی شخص‌ ترامپ نوشته شده و چشم‌اندازی از کاخ سفید که پیش از این برای مخاطب غیرقابل دستیابی بود را در برابر او می‌گشاید. هرچند‌ ترامپ، گفت‌وگو با وولف را تکذیب کرده و گفته است که هرگز اجازه دسترسی به کاخ سفید را به او نداده و این کتاب عملا به منابعی اشاره می‌کند که به هیچ عنوان

 وجود ندارد. گفته می‌شود برای نگارش این کتاب با ۲۰۰ نفر مصاحبه شده است.  مایکل وولف شخصا معتقد است که این کتاب فصلی جدید در تاریخ آمریکا خواهد گشود و در ‌‌نهایت برکناری‌ ترامپ از ریاست‌جمهوری را رقم خواهد زد.

  مهم‌ترین محورهای مطرح شده در کتاب

 عدم ثبات روانی و بلوغ فکری‌ ترامپ

 مایکل وولف در سراسر این کتاب روی مساله ثبات فکری و روانی‌ ترامپ مانور داده و نوشته است که تمامی‌افرادی که وی با آنها مصاحبه کرده است، روی این مساله اتفاق‌نظر داشته‌اند که‌ ترامپ در حقیقت کودکی است که به جز «شادی لحظه‌ای» به چیز دیگری فکر نمی‌کند. به گفته وولف،‌ ترامپ در رفتارهای خود طیف وسیعی از جهل و بی‌توجهی را به تصویر می‌کشید. به عنوان مثال «سم نانبرگ» مشاور کمپین‌ ترامپ تلاش کرد قانون اساسی ایالات متحده را برای او تشریح کند، ولی نتوانست از اصلاحیه چهارم فرا‌تر برود.

در بخشی از این کتاب آمده است: «‌ترامپ چیزی نمی‌خواند و به چیزی گوش نمی‌دهد و همین مساله باعث شده رساندن اطلاعات ‌کار دشواری باشد و به یکی از معضلات دولت تبدیل شود. او احتمالا از هر فرد دیگری که روی کره زمین راه رفته است، اعتبار کمتری دارد.‌ ترامپ فردی ناآگاه است و اطلاعات‌عمومی بسیار پایینی دارد. توئیت‌های او کاملا بی‌محتوا و‌گاه احمقانه است و کسی نیست که نسبت به آنها معترض نباشد».

عدم آمادگی‌ ترامپ برای پذیرش مسئولیت ریاست‌جمهوری

به نوشته وولف،‌ ترامپ به هیچ عنوان آمادگی پذیرش مسئولیت ریاست‌جمهوری آمریکا را نداشت وحتی بعد از پیروزی هم آن را باور نمی‌کرد. او در این‌باره نوشته است: «مدت کوتاهی پس از ساعت‌8 شب، وقتی که خبر غیرمنتظره – برنده شدن قریب‌الوقوع‌ ترامپ – منتشر شد، دونالد‌ ترامپ جونیور، به یکی از دوستانش گفت که پدرش پس از شنیدن این خبر به‌شدت شوکه شده است؛ انگار یک روح دیده باشد. او حتی کاخ سفید را تا حدودی‌ترسناک می‌دانست. همزمان اشک‌های ملانیا‌ ترامپ سرازیر شده است ولی گریه او از خوشحالی نبود. حدود یک ساعت بعد،‌ ترامپ که در ابتدا به‌شدت ذوق‌زده آمده بود، نمی‌توانست پیروزی‌اش را باور کند و بعد از مدتی که به مرور متوجه شد چه اتفاقی افتاده است، به‌شدت ‌ترسید. این‌ترس در میان اعضای ارشد کمپین انتخاباتی‌ ترامپ هم مشهود بود و این پیروزی آنها را شوکه و وحشت‌زده کرده بود.»

وولف همچنین نوشته است که‌ ترامپ که حتی در خواب هم نمی‌دید پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری شود‌ و سعی داشت از این باخت خود به عنوان یک پیروزی استراتژیک استفاده کند.‌ ترامپ این افکار را در سر داشت: «زمانی که او در انتخابات شکست بخورد، هم به‌شدت مشهور می‌شود و هم قربانی هیلاری کلینتون حیله‌گر به حساب می‌آید. دختر و دامادش به دو شخصیت مشهور جهانی تبدیل می‌شوند. استیو بنن، عملا به رئیس جنبش «تی پارتی» تبدیل می‌شد... ملانیا‌ ترامپ که شوهرش به او قول داده بود رئیس‌جمهور نمی‌شود، می‌توانست به زندگی روزمره‌اش بازگردد. به این ترتیب باختن به معنای بردن بود.»

 توافق درباره آینده ایوانکا و جرد کوشنر

در بخشی دیگر از این کتاب آمده است که جرد کوشنر و ایوانکا باهم یک معامله جدی کردند‌؛ اگر زمانی در آینده فرصتی پیش بیاید، این ایوانکا خواهد بود که در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت می‌کند. ایوانکا گفته که نخستین رئیس‌جمهوری زن، نه هیلاری کلینتون، بلکه ایوانکا‌ ترامپ خواهد بود.

وولف همچنین نوشته است که ‌ژنرال «جان کلی» بلافاصله بعد از بر عهده گرفتن سمت ریاست ستاد کارکنان کاخ سفید، تلاش کرد درباره آینده کوشنر و ایوانکا شفاف‌سازی کرده و در صورت امکان، به دلیل بی‌تجربگی این دو، آنها را از کاخ سفید اخراج کند.

 «جان کلی در‌‌ همان نشست اولیه با رئیس‌جمهوری، جرد کوشنر و ایوانکا را در دستورکار قرار داد تا ببیند که رئیس‌جمهور نقش آنها را چگونه می‌بیند و اینکه چه چیزهایی به اعتقاد او کارساز است و کارساز نیست و چه چیزهایی در این خصوص پیش‌بینی می‌شود. هدف تمامی ‌این بحث‌ها یک شیوه سیاسی برای آغاز کردن بحثی برای بیرون کردن آنها از نقش سیاسی در کاخ سفید بود.»

تلاش‌های کلی در حالی صورت گرفت که‌ ترامپ نقش بزرگ‌تری برای داماد خود در عرصه سیاست ملی و جهانی در نظر گرفته بود و حتی در مقطعی تلاش می‌کرد وی را به سمت وزیر خارجه منصوب کند. این اعتماد و اطمینان از تاثیرگذاری ایوانکا و جرد تا جایی بود که نامی‌مرکب از اسامی‌این دو نفر تحت عنوان «جاوانکا» شکل گرفته است.

‌مشارکت‌ ترامپ و دامادش در کودتا علیه ولیعهد سابق عربستان

وولف در بخشی دیگر از این کتاب به دست داشتن‌ ترامپ و جرد کوشنر ‌در کودتا علیه ولیعهد سابق عربستان و قدرت گرفتن محمدبن سلمان اشاره کرده است.

در این کتاب آمده که رئیس‌جمهوری آمریکا به دوستانش گفته بود که آمریکا فرد مورد نظر خود را در عربستان به قدرت رسانده است. به نوشته وولف،‌ ترامپ گفته بود که او به‌ همراه دامادش، کودتایی را در عربستان پس از ولیعهد شدن محمد بن‌سلمان مهندسی کردند و کسی را که «به دردشان می‌خورد» روی کار آوردند. در این کتاب با اشاره به این مساله آمده است که بن سلمان بعد از پیروزی‌ ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری و زمانی که هنوز جانشین ولیعهد بود، طی تماسی که با جرد کوشنر برقرار می‌کند، به وی پیشنهاد نوعی همکاری می‌دهد و تاکید می‌کند چنانچه چیزی از «عظمت آمریکا» نصیب او شود، تمام تلاش خود را به کار می‌‌گیرد تا راه را برای اجرایی شدن سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه هموار کند. به عبارتی در این تعامل، سیاست «اگر آنچه را می‌خواهیم به ما بدهی، ما نیز آنچه تو می‌خواهی را خواهیم داد» دنبال شده بود.

وولف به نقل از یکی از دوستان کوشنر این تماس تلفنی را این گونه توصیف می‌کند: «گویا که در اولین روز مدرسه شبانه‌روزی دوستی پیدا کردم».

بر اساس آنچه در این کتاب آمده است، تیم سیاست خارجی‌ ترامپ با همه اینها نگران رابطه کوشنر و بن‌سلمان بود چرا‌که از یک طرف‌ ترامپ معتقد بود که دامادش فریب فردی فرصت‌طلب و بی‌تجربه را خورده و از طرف دیگر، شاید این تیم ناگزیر می‌شد در این مقطع حساس، پیام خطرناکی به محمدبن نایف ارسال کند. بعد از این بود که بن سلمان، تضمین‌های خوشحال‌کننده‌ای به آمریکا می‌دهد و هم‌زمان در ماه مارس ۲۰۱۷ به کاخ سفید دعوت می‌شود.

تنها یک ماه پیش از این تغییر و تحولات، دونالد‌ ترامپ در اولین سفر خارجی خود به عربستان سعودی سفر کرد و توافق‌نامه‌ای ١١٠‌میلیارد دلاری را با پادشاه سعودی امضا کرد. به نوشته وولف، مقام‌های عربستان تنها برای شب‌نشینی «رقص شمشیر»‌ ترامپ ۷۵ میلیون دلار هزینه کردند.

 

 ترامپ و مساله صلح خاورمیانه

 ترامپ، داماد خود را که یک فرد متعصب یهودی و به‌شدت هوادار اسرائیل است، مسئول به نتیجه رساندن مذاکرات صلح میان طرفین اسرائیلی و فلسطینی کرده است. در بخشی از این کتاب آمده است که کوشنر و بن سلمان به‌ ترامپ که در عرصه سیاست خارجی کاملا بی‌تجربه و سرگردان است، این‌گونه القا کرده‌اند که عربستان و مصر برای دست‌یابی به صلح، فشارهایی علیه فلسطینیان اعمال خواهند کرد.

 ترامپ هم که همواره داماد خود را فردی لایق می‌داند و حتی توانایی‌های او را با هنری کیسینجر مقایسه کرده است، تقریبا از امکان دستیابی به صلح در خاورمیانه مطمئن شده و به اطرافیانش گفته بود «به لطف کوشنر، همه عرب‌ها در کنار ما هستند؛ صلح برقرار شد.»

در ادامه به نقل از استراتژیست سابق‌ ترامپ آمده است: «بگذارید اردن کرانه باختری را در اختیار بگیرد و مصر نیز غزه را در اختیار بگیرد. بگذارید آنها به این کار بپردازند یا در تلاش برای این کار غرق شوند.»

مایکل وولف به تصمیم‌ ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس نیز اشاره کرده و به نقل از مشاور وی نوشته است: «از‌‌ همان روز اول روی کار آمدن‌ ترامپ، به‌دنبال بررسی انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس هستیم. هم بنیامین نتانیاهو و هم شلدون ادلسون، میلیاردر حامی ‌اسرائیل در آمریکا از این تصمیم حمایت می‌کنند.»

اظهارات منتسب به استیو بنن علیه‌ ترامپ

سخنان منتسب به استیو بنن، استراتژیست سابق کاخ سفید که زمانی در حلقه نزدیکان‌ ترامپ قرار داشت و در به قدرت رسیدن وی نیز نقشی کلیدی داشت، از جمله مسائل‌محوری و جنجال‌برانگیز مطرح شده در این کتاب است.

در این کتاب به‌ نقل از بنن، دیداری که در تابستان ٢٠١۶ بین پسر بزرگ دونالد‌ ترامپ در کاخ‌ ترامپ با گروهی از روس‌ها که قول داده بودند اعتبار هیلاری کلینتون را زیر سوال ببرند، «خیانت‌آمیز» توصیف شده بود. در این کتاب به نقل از بنن آمده است: «دونالد‌ ترامپ جونیور، جرد کوشنر و پاول منافورت، مدیر کمپین انتخاباتی، بر این باور بودند که دیدار با نمایندگان یک کشور خارجی در یکی از ساختمان‌های متعلق به‌ ترامپ فکر خوبی است، چرا‌که هیچ وکیلی آنجا حضور نداشت. حتی اگر فکر کنیم که این کار خیانت و غیر وطن‌پرستانه یا خیلی بد نبوده، که به نظر من بوده، بازهم باید بلافاصله به اف‌بی‌آی خبر داده می‌شد. می‌توان تشخیص داد که روند تحقیقات به کجا ختم می‌شود؛ تمامی‌ماجرا درباره پولشویی است. مسیر حمله آنها به‌ ترامپ از پسرش، دامادش و پل مانافورت می‌گذرد. این موضوع مثل روز، روشن است. تحقیقات آنها مرتبط با حساب‌های بانکی دویچه بانک است که همه به افتضاحات جرد کوشنر مربوط می‌شود. آنها در ‌‌نهایت همه چیز را کشف خواهند کرد.»

در ادامه اظهارات منتسب به بنن،‌ ترامپ به خودخواهی و اهمیت بیش از اندازه به ظاهر متهم شده و آمده است: «‌ترامپ وسواس‌های زیادی دارد، مثلا زمانی که دوربین‌ها سمت اوست، برایش اهمیت زیادی دارد که زاویه آنها چگونه تنظیم شود.‌ ترامپ همچنین درباره میزان محبوبیت و استقبال از خود، دغدغه‌های زیادی دارد و به چاپلوسی سایر رهبران جهان از خود اهمیت زیادی می‌دهد.»

شاید همین مساله بود که باعث خشم‌ ترامپ از عدم حضور برخی رهبران و مقام‌ها در مراسم تحلیف وی در تاریخ ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ شده بود.

در ادامه بخش مربوط به اظهارات بنن آمده است: «سعودی‌ها در آستانه سقوط هستند. همه‌شان از‌ترس ایران (تمدن فارس‌ها) دارند می‌میرند. یمن، سینا، لیبی، همه وضع بدی دارند، به‌خاطر همین است که روسیه به کلید اصلی در منطقه تبدیل شده است.  روسیه یعنی واقعا این‌قدر بد است؟ آنها آدم‌های بدی هستند اما جهان پر از آدم‌های بد است.»

 بنن مثل کسی که دارد دوباره جهان را از نو می‌سازد، ادامه داد: «اما درهرصورت خوب است که آدم بد‌ها را بشناسیم و بدانیم که آنها آدم‌های بد هستند». بنن که سعی داشت زیاد هم به‌ ترامپ اهانت نکرده باشد، گفت که دشمن واقعی چین است. چین نخستین جبهه در یک جنگ سرد جدید است. چین همه چیز است. مسائل دیگر آنقدر مهم نیست. اگر دستمان به چین نرسد، به هیچ چیز دست نمی‌یابیم. فهم مجموع این مساله بسیار ساده است. چین در جایی قرار دارد که آلمان نازی در سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۰ آنجا قرار داشت. چینی‌ها مانند آلمانی‌ها معقول‌ترین مردم در دنیا هستند.

اظهارات منتسب به بنن باعث خشم شدید‌ ترامپ شد و وی را وادار به واکنش کرد.‌ ترامپ در این‌باره گفت که به نظر می‌رسد بنن، همزمان با از دست دادن سمتش به عنوان استراتژیست ارشد کاخ سفید، عقل خود را نیز از دست داده است. وکلای کاخ سفید نیز بنن را به تخریب رئیس‌جمهوری متهم و تهدید کردند که علیه او تدابیر حقوقی اتخاذ می‌کنند. این وکلا همچنین در نامه‌ای که منتشر کردند، گفتند بنن زمانی که درباره‌ ترامپ و خانواده‌اش سخن گفت، وظیفه حفظ اسرار و اتفاقات را که در قرارداد کار آمده است، نقض کرد و «اطلاعات بسیار سری را به بیرون درز داد» و مطالبی را در اختیار وولف‌ قرار داده است که در آن رئیس‌جمهور و اعضای خانواده‌اش به سخره گرفته شده و تخریب شده‌اند. با وجود این، استیو بنن به‌سرعت در قالب پیشین خود فرو‌رفت و در برنامه رادیو بریتبارت گفت که‌ ترامپ «مرد بزرگی» است و «شبانه‌روز» از او حمایت می‌کند.

  واکنش‌ها

انتشار کتاب آتش و خشم با واکنش‌های متفاوتی رو‌به‌شده اشت. در حالی که مقام‌های آمریکایی و مسئولان کاخ سفید و حتی خود‌ ترامپ آن را به‌شدت رد کرده و واکنشی خشمگینانه داشته‌اند، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که حتی اگر درصد اندکی از مطالب مطرح‌شده در این کتاب هم صحت داشته باشد، خطر بالقوه چشمگیری برای آمریکا و جهان محسوب

 می‌شود.

مایک پمپئو، رئیس سیا مسائل مطرح شده در این کتاب را موضوعاتی «چرند و مزخرف» خوانده و آن را لحظه‌ای گذرا در تاریخ دانست که قصد دارد توجهات به فعالیت موثر دولت‌ ترامپ را منحرف کند. سارا سندرز، سخنگوی کاخ سفید نیز یک روز پس از انتشار این کتاب در پاسخ به اینکه‌ ترامپ درباره زیر سوال رفتن سلامت روانی‌اش از طرف مردم چه فکر می‌کند، گفت: «از نظر من افرادی تعادل روانی ندارند که «اثر مثبت» رئیس‌جمهوری او در این کشور را نمی‌بینند.»

 ترامپ نیز در توئیتی به این کتاب واکنش نشان داده و اعلام کرده است که ثبات فکری و نبوغ، سرمایه‌های ارزشمند وی هستند. او همچنین نوشته است: «من به نویسنده این کتاب جنون‌آمیز هیچ‌گونه دسترسی به کاخ سفید ندادم. من درباره این کتاب هیچ‌گاه با او صحبت نکردم. این کتاب پر از دروغ، اطلاعات غلط و منابع غیرواقعی است.»

  اهداف انتشار

در حالی که بسیاری از وکلای نزدیک به‌ ترامپ تلاش می‌کردند مانع انتشار این کتاب شوند، در ‌‌نهایت به این نتیجه رسیدند که ممانعت یک رئیس‌جمهور از انتشار یک کتاب، مانع اصل آزادی بیان در آمریکا است. نویسنده این کتاب یکی از دلایل انتشار کتابش را آگاهی دادن به جامعه در خصوص فردی دانست که توانایی‌هایش در حد کودک بوده ولی در حال حاضر فرماندهی نیروهای مسلح آمریکا را بر‌عهده دارد. وولف معتقد است‌ تلاش کرده با انتشار این کتاب و جمع‌‌آوری اطلاعات از نزدیکان‌ ترامپ و افرادی که به نوعی با او در تعامل بوده‌اند، به جامعه بین‌الملل در‌خصوص خطری به نام‌ ترامپ هشدار دهد.

بسیاری معتقدند که شیوه جمع‌‌آوری میدانی اطلاعات در این کتاب، انعکاس زوایایی از زندگی روزمره در کاخ سفید که تا پیش از این قابل دسترس نبوده، انتقاد از‌ ترامپ به عنوان یک شخصیت دم‌دستی و پوپولیست و صرف پرداختن به برخی ابعاد خصوص یک رئیس‌جمهوری آمریکا از جمله دلایل اقبال به این کتاب است؛ تا جایی که بسیاری از مردم را در سرمای ژانویه در صف‌های طولانی نگه داشت تا امکان دسترسی هر چه سریع‌تر به این کتاب برای آنها فراهم شود.