اصلاح‌طلبان هیچگاه روند ثابتی نداشته‌اند و علاوه بر اختلافات درونی‌ خود همواره خواسته‌اند نقش دوگانه‌ای بازی کنند. م

اصلاح‌طلبان در دوراهی اپوزیسون‌بودن و سهم‌خواهی قدرت
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست «مثلث‌آنلاین»: چه کسی متناقض است؟ اصولگرایان یا اصلاح‌طلبان؟ این پرسشی است که امروز مصطفیتاجزاده از دید خود پاسخ آن را داده و گفته است: «بارها و بارها در این مورد توضیح داده‌ایم سر تا پای گفتمان اصولگرایی تناقض است». اما نظر مخالف او بسیار وجود دارد و نه فقط اصولگرایان بلکه خود اصلاح‌طلبان نیز اذعان دارند، اصلاحات در شرایط کنونی در سردرگمی، ابهام و حتی بن‌بست گفتمانی به سر می‌برد؛ چنانکه همین امروز سعید مدنی، جامعه‌شناس اصلاح‌طلب و نزدیک به نهضت آزادی در گفت‌وگو با روزنامه «شرق» گفته است: «در مقاطعی برخی در جریان اصلاح‌طلبی هژمونی داشتند؛ اما هیچ‌وقت اصلاح‌طلبی گفتمان واحد نداشت... در جریان اصلاح‌طلبی ترکیبی از لیبرال تا سوسیال، از محافظه‌کار نزدیک به اصولگرا تا رادیکال متمایل به ملی-مذهبی را می‌بینیم. از سوی دیگر بن‌بست اساسی، بن‌بست سیاسی و استراتژیک اصلاح‌طلبی و مشی رفرمیستی است که در یک فرایند بیش از 20سال نشان داده پاسخ مناسبی برای حل مسائل جامعه ایران ندارد. این گفتمان دچار بحران است و قادر نیست با زبان مشخصی با طبقات جامعه گفت‌وگو کند».

اصلاح‌طلبان در همه این‌ سال‌ها به قدری تفکراتشان تغییر کرده است که با هیچ متر و معیاری نمی‌شود آنها در گفتمانی ثابت ارزیابی کرد؛ روزی و در شرایطی که امید به پیروزی دارند یعنی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های 92 و 96 یا در انتخابات مجلس سال94 سخن از مشارکت حداکثری به میان می‌آوردند و از مخاطبان خود تقاضا می‌کردند که هرچه بیشتر در انتخابات مشارکت کنند و روز دیگر و بعد از ناکامی‌های متعدد دولت مورد حمایتشان و بی‌عملی نمایندگانشان در مجلس دهم انتخابات را بی‌اثر می‌دانند و با بهانه ردصلاحیت چنین القاء می‌کنند که عدم اقبال مردم به اصلاح‌طلبان به دلیل ردصلاحیت‌هاست در صورتی که تاریخ گواهی می‌دهد که اصلاح‌طلبان در عین حال که دو لیست کامل در انتخابات مجلس یازدهم ارائه دادند اما نتوانستند هیچ رأیی به دست بیاورند و یک شکست سنگین را تجربه کردند.

اصلاح‌طلبان بعد از انتخابات مجلس تا جایی پیش رفتند که اصل انتخابات را نشانه رفتند و حجاریان و عبدی نوشتند که اساسا انتخابات در جمهوری اسلامی دیگر معنا ندارد. البته این روش جدید آنها نیست و به یاد داریم که اصلاح‌طلبان در هر مقطعی که نتوانتسند اقبال مردم را داشته باشند سخن از تحریم انتخابات و ناکارآمد بودن نظام انتخاباتی گفته‌اند؛ برای مثال وقتی جامعه از تندروی‌های دولت خاتمی و مجلس ششم خسته و آزرده شده بود، آنها در آستانه انتخابات مجلس هفتم، انتخابات را تحریم کردند و حتی به دولت خاتمی فشار می‌آوردند که انتخابات را برگزار نکن. اصلاح‌طلبان گرچه در آن سال به نظر از انتخابات عبور کرده بودند اما چندی بعد در انتخابات ریاست‌جمهوری با نامزدهای متعدد حاضر شدند که البته شکست خوردند. آنها بازهم با تمام توان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال88 شرکت کردند و وقتی نتیجه مورد نظرشان حاصل نشد، نظام را متهم به تقلب کردند. اصلاح‌طلبان با همین ادعا انتخابات مجلس نهم در سال90 را تحریم کردند اما نگهان در سال92 موضع خود را تغییر دادند و با حمایت از روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری حاضر شدند. گویا قرار است باز هم سیاست آنها تکرار شود و این‌بار و در شرایطی این اطمینان را دارند که مردم از عملکردشان به ستوه آمده‌اند، می‌خواهند انتخابات در کشور را تخطئه کنند.

علاوه بر مواضع اصلاح‌طلبان نسبت به اصل انتخابات، آنها در مناسبات درونی خود هم دچار تناقض‌گویی‌های بسیار هستند؛ شاهد مثال آن اختلافات عمیق ایشان بر سر چگونگی ورود به انتخابات ریاست‌جمهوری است. اصلاح‌طلبان که در سال92 از یک نامزد غیراصلاح‌طلب به نام حسن روحانی حمایت کردند تا چندسال به قول سعید حجاریان دندانه کلید روحانی بودند اما ناگهبان طیف چپ اصلاحات علیه روحانی شورید و به تعبیری از او رد شد. این درحالی است که طیف راست و مشخصا حزب کارگزاران سازندگی تا همین حالا در کنار حزب اعتدال و توسعه از حامیان اصلی دولت به شمار می‌رود. چنین شرایطی میان اصلاح‌طلبان اختلافات شدیدی ایجاد کرده است؛ به نحوی که برخی از آنها به طور کامل ادامه سیاست ائتلافی یا همان حمایت از نامزد اجاره‌ای را نادرست می‌دانند و برخی از آنها تمام قد از ادامه این سیاست در انتخابات 1400 حمایت می‌کنند.

در مجموع اصلاح‌طلبان هیچگاه روند ثابتی نداشته‌اند و علاوه بر اختلافات درونی‌ خود همواره خواسته‌اند نقش دوگانه‌ای بازی کنند؛ به نحوی که از یک سو اپوزیسیون‌های داخلی محسوب شوند و از سوی دیگر به وقت ورود به قدرت خود را نیروهایی درون نظام معرفی کنند. با همه اینها اینها شاید بهتر باشد که مصطفی تاجزاده پاسخ دهد چه گروهی سراسر دچار تناقض است؟ اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان.