در مسیر انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 پیش پایوجهانگیری موانعی وجود دارد که توفیق او مبهم کرده است.

روزگار سخت اسحاق جهانگیری؛ چه کسانی نمی‌خواهند آقای معاون اول رئیس‌جمهور شود؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گروه سیاست مثلث‌آنلاین: اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور این‌روزها به عنوان یکی از نامزدهای بالقوه ریاست‌جمهوری اصلاح‌طلبان مطرح است و برخی از نیروهای اصلاح‌طلب باور دارند به دلیل آنکه شانس تأیید صلاحیت او بالاست و از سویی یک نیروی کاملا اصلاح‌طلب شناخته می‌شود، می‌تواند نامزد اصلاحات در 1400 باشد اما همه این‌ها رافع موانع مهمی که پیش روی او قرار دارد نیست.

1. اسحاق جهانگیری اگر بخواهد در انتخابات حاضر شود، ناگزیر است که از وضع موجود دفاع کند. به این معنی که او اگر بخواهد یا نخواهد در افکار عمومی مسئول عملکرد هشت‌ساله دولت روحانی است و نمی‌تواند از این موضوع سرباز بزند و در هر شرایطی باید نسبت به ناکارآمدی‌های دولت توضیح دهد. هرچند جهانگیری و مدافعانش سعی می‌کنند او را خاصه در دولت دوم روحانی مبری از دولت نشان دهند و بگویند که او با نزدیکان روحانی دچار اختلاف نظر بود اما در قبال این دست از توجیهات این پرسش به وجود می‌آید که اگر جهانگیری را باید جدای از دولت فرض کنیم، چرا او در میان اختلافاتش با روحانی، واعظی و نوبخت استعفا نداد. در حقیقت جهانگیری نمی‌تواند هم ژست اپوزیسیون به خود بگیرد و هم خود را معاون اول دولت معرفی کند. با در نظرداشتن این پیش‌فرض مردم احتمالا اقبالی به او نشان نمی‌دهند زیرا معمولا مردم منتقد وضع موجودند و به خصوص در دولت روحانی که میزان فشارهای اقتصادی به قدری بود که عملا فقرا فقیرتر و حتی بخش مهمی از طبقه متوسط هم به طبقه فرودست سوق داده شدند.

2. جهانگیری با مانع دیگری هم روبه‌رو است؛ و آن عدم اجماع کامل اصلاح‌طلبان است. اصلاح‌طلبان همیشه و به خصوص در مقطع فعلی یک‌دست و یکپارچه نبوده‌اند و معمولا سخن نهایی محمد خاتمی باعث اتفاق نظر آنها شده است. در حال حاضر که از یک‌سو خاتمی مورد انتقاد بخشی از اصلاح‌طلبان است و مشخصا نیروهای کارگزاران او را به عنوان رهبر یا لیدر اصلاحات به رسمیت نمی‌شناسند و از سوی دیگر سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان هم حرف را حجت انتخاباتی نمی‌دانند، به نظر می‌رسد که سخن نهایی او یا «تَکرار می‌کنم»های او چندان محل اثر برای ایجاد اجماع انتخاباتی درون جناحی و ایجاد موج اجتماعی نباشد. اجماع بر جهانگیری هم از همین قاعده پیروی می‌کند و بعید است با توجه به اختلافات نظر بی‌شمار در بین اصلاح‌طلبان اجماعی بر او ایجاد شود.

3. مانع بزرگ دیگر جهانگیری در مسیر انتخابات عدم حمایت پایگاه حزبی‌اش است. نکته جالب در کنشگری اصلاح‌طلبان آن است که نیروهای سنتی و چپ اصلاحات از او حمایت می‌کنند و در کمال ناباوری حزب کارگزاران سازندگی که حزب متبوع جهانگیری است، تا کنون هیچ حمایتی از نامزدی او نکرده است و با توجه به اخبار اخیری که منتشر شده است، کارگزاران گویا برای لاریجانی از جهانگیری عبور خواهد کرد و تمایل این روزهای حزب کارگزاران حمایت از نامزدی غیراصلاح‌طلب و مشخصا علی لاریجانی است.

4. جهانگیری مخالفان سرسختی هم دارد؛ مخالفانی که در دولت هم با او مشکلات زیادی داشتند. حزب اعتدال و توسعه یا به نوعی جریان موسوم به اعتدال‌گرا با محوریت نوبخت و واعظی به هیچ وجه با جهانگیری سر سازگاری ندارند و اگر قرار باشد اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری1400 با اعتدالیون همراه شوند، حتما جایگاه جهانگیری ضعیف خواهد شد.

5. در پایان جهانگیری از نظر ویژگی‌های فردی هم در موقعیت ویژه‌ای نیست و به نوعی او کاریزمای فردی خاصی هم ندارد؛ به بیان دیگر اگر هیچ یک از مولفه‌های فوق برای او محقق نشود، او نمی‌تواند خود میدان‌دار باشد و بعید است مردم به او اقبال خاصی نشان دهند.