درخشش بازیکنی که به مادرش زندگی داد

به گزارش "ورزش سه"، نام پریچ کومشیچ این روزها بارها و بارها در رسانه‌های کرواسی به چشم می‌خورد و دلیل آن فقط فوتبالی نیست.

این بازیکن در ماه آوریل تصمیم گرفت که بخشی از کبدش را به مادر بیمارش اهدا کند و حالا پس از شش ماه از آن عمل جراحی موفق شده است که در لیگ دسته دوم کرواسی گلزنی کند.

او در هفته دوازدهم این لیگ موفق شد دو گل سیبالیا را در دیدار برابر کوستوشیا که با تساوی 2-2 به پایان رسید به ثمر برساند.

آنها گل اول این بازی را روی اشتباه تیم حریف و با ضد حمله در همان دقایق ابتدایی به ثمر رساندند تا خیلی زود پیش بیفتند. پس از این اتفاق هیچ یک از دو تیم خیلی ریسک نکرد اما در دقایق پایانی نیمه اول بود که یک پنالتی به سود کوتوشیا اعلام شد و آنها توانستند بازی را به تساوی بکشانند.

سیبالیا، گل دوم را هم خیلی زود در اوایل نیمه دوم و در دقیقه 50 از روی یک ضربه کرنر وارد دروازه حریف کرد و پریچ کومشیچ باز هم تیمش را از حریف پیش انداخت اما این برتری خیلی طول نکشید و حریف در دقیقه 63 بار دیگر بازی را مساوی کرد.

هر دو تیم شانس بیشتری برای گلزنی داشتند اما نتوانستند به درستی از آنها استفاده کنند تا در نهایت به تقسیم امتیازات تن بدهند. سیبالیا در حال حاضر در صدر جدول قرار دارد و کوستوشیا نیز با 14 امتیاز در جایگاه نهم ایستاده است.

او پس از پایان این بازی به خبرنگاران گفت:« این ششمین بازی من پس از انجام عمل جراحی و اولین بازگشتم به ترکیب اصلی بود. اولین بار بود که گلزنی می‌کردم. کمی عصبی بودم و احساسات بسیاری را تجربه کردم. والدینم آمده بودند تا بازی من را در پنج بازی اول ببینند اما برای این بازی در ورزشگاه حاضر نبودند. من گلم را به آنها تقدیم کردم. امیدوارم که مادرم خوشحال باشد. حالا دیگر همه چیز تمام شده و من به خودم و خانواده‌ام افتخار می‌کنم.»

او می‌گوید که از نظر خودش قهرمان نیست اما مادرش او را قهرمان خودش می‌داند. بازیکنی که حالا چهار گل در هشت بازی زده و آماده است تا به ستاره تیمش تبدیل شود.

پریچ کومشیچ در ادامه اضافه کرد:« خدا را شکر که همه چیز خوب پیش رفت. هم عمل جراحی و هم درمان خوبی داشتیم. مادرم پس از 13 سال بیماری بار دیگر به زندگی جدیدی برگشت. او قهرمانی بزرگتر از من است. امیدوارم دیگر اتفاقات سال‌های گذشته را تجربه نکند. او سه پیوند کبد ناموفق از اهداکننده‌هایی داشت که فوت کرده بودند. ایده انتقال کبد از برادرش هم منتفی شد چون کبدش چرب بود.»