گزارشگران روزنامه مشهور آمریکایی در تاریخ 8 خرداد 1355(29 می 1976)، گزارش خود را از جنایات و شکنجه‌های وحشیانه پرویز ثابتی و همکارانش در ساواک علیه انقلابیون منتشر کردند.

گزارش تکان‌دهنده نیویورک ‌تایمز از «ثابتی مخوف»
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

عزت‌ا... مطهری، معروف به «عزت شاهی» از مبارزان مشهور دوران انقلاب که مدتی طولانی را در شکنجه‌گاه‌های مخوف رژیم پهلوی سپری کرده‌است، در فرازی از یک مصاحبه نسبتاً مفصل می‌گوید: «اکثر نقشه‌ها و دستورهایی که برای بازجویی و برای [شکنجه] داده‌ می‌شد، از طرف ثابتی بود. چون خودش را رئیس ساواک می‌دانست ... ثابتی بیشتر می‌گفت که [بازجوها] چه‌کار کنند. وقتی متهم‌های مهم را می‌گرفتند، اول او می‌آمد بالای سرشان. خودش شلاق نمی‌زد، شکنجه نمی‌کرد، اما می‌گفت که این متهم را چه‌کار کنید. خودش دستور می‌داد. بازجوها بدون اجازه ثابتی آب نمی‌خوردند. مصاحبه کرده و گفته ‌بود که ما شکنجه نمی‌کنیم، تکذیب کرده‌ بود! [مدعی بود که] اصلاً این‌طور نیست و [ساواک و کمیته مشترک] گل و بلبل است! متهم‌ها را می‌آورند آن‌جا و نصیحت شان می‌کنند! از این مزخرفات می‌گفت. در صورتی‌که همین الان، هنوز هم نمونه ابزارهای شکنجه این‌ها، مانند شوکر برقی و آپولو در موزه عبرت هست. البته ما انتظار نداریم که پرویز ثابتی و امثال او راست بگویند، همان طور که یزید هم راست نمی‌گفت و می‌خواست خودش را بی‌گناه جلوه بدهد!»

مشاور اطلاعاتی محمدرضا و رضا پهلوی

16 هزار و 183 روز از فرار پرویز ثابتی در 9 آبان سال 1357 می‌گذرد؛ مدیرکل اداره سوم ساواک، مسئول امنیت داخلی و در واقع رئیس ماشین بازداشت و کشتار محمدرضا پهلوی. ثابتی آن‌قدر در میان همسن‌های خودش منفور است که وقتی هفته گذشته، در یکی از میتینگ‌های جریان‌های معاند جمهوری اسلامی ایران، آفتابی شد؛ داد همه را درآورد. خیلی از همان‌هایی که در برخی از این قبیل میتینگ‌‌ها حضور پیدا می‌کنند، درباره‌اش خاطرات هولناکی تعریف کردند، فیلم‌های دیده‌ نشده‌ای منتشر شد که نشان می‌داد، حتی بازیگران آن دوره، مانند بهروز وثوقی هم، طعم تهدید و کتک‌های ثابتی را چشیده‌اند. فرار زودهنگام ثابتی، خبر از احاطه اطلاعاتی وی می‌دهد. او به عنوان یک بهائی، وابستگی ویژه‌ای به رژیم صهیونیستی دارد؛ مقر فرقه ضاله بهائیت در سرزمین‌های اشغالی است و آن ها، تحت حمایت کامل رژیم صهیونیستی هستند. با این حال، پرویز محبوب کاخ سفید و سیا هم هست. احمدعلی مسعود انصاری، از خویشان فرح پهلوی، طی جوابیه‌ای که در پاسخ به کتاب خاطرات ثابتی (در دامگه حادثه) نوشت، پرده از ارتباطات او با رضا پهلوی برداشت و صراحتاً اظهار کرد: «در سال 1984 آقای [رضا] پهلوی به من گفت که آقای کیسی (رئیس وقت سازمان سیا) پیشنهاد پرداخت ماهی 150 هزار دلار را به ایشان کرده و یکی از شرایط آن این است که از این مبلغ، هر ماه 50 هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود.» مسعود انصاری می‌گوید که تا سال 1988م/ 1367ش از پرداخت ماهانه و منظم این مبالغ اطلاع داشته و مسئول دریافت پول هم، «شهریار آهی» بوده ‌است. ظاهراً مسعود انصاری، بعد از این تاریخ، به دلیل محدود شدن ارتباطات، موقعیت پیشین را نزد رضا پهلوی نداشت و به همین دلیل هم، از جزئیات روابط مالی و اطلاعاتی او آگاهی لازم را ندارد. با این حال، اطلاعات موجود نشان می‌دهد که او، با رضا پهلوی هم، مانند پدرش، سَر و سِرّ بسیاری دارد.

حل معمای «ثابتی و ساواک»

پرویز ثابتی در سال 1315ش، در منطقه سنگسر سمنان و در خانواده‌ای بهائی به دنیا آمد. او در سال 1337ش، در حالی که فقط 23 سال داشت، با معرفی ضرابی، مدیرکل اداره ششم ساواک، به این سازمان مخوف پیوست. این که چگونه یک جوان 23 ساله، توانست ظرف هفت سال از آغاز خدمت، صاحب پُست حساس «رئیس اداره یکم اداره کل سوم» ساواک و تا سال 1350ش، یعنی تا حدود 35 سالگی، همه کاره بخش امنیت داخلی ساواک شود و بعد، در 1352ش، به مقام مدیرکل اداره سوم دست پیدا کند، اصلاً معما نیست! ثابتی آدمی بود که با توجه به روحیات و استعدادهایش، به خوبی می‌توانست از عهده چنین شغلی برآید؛ از این مهم‌تر، او وابسته به فرقه ضاله بهائیت بود که در بدنه رژیم پهلوی، نفوذی تام و تمام داشت؛ هویدا، عبدالکریم ایادی، سپهبد سمیعی، ده‌ها نفر از رجال سیاسی و نظامی کشور، همه از پیروان و وابستگان این فرقه ضاله بودند و بر اساس سنت درون فرقه‌ای، می‌توانستند و بلکه موظف بودند اسباب ترقی پرویز را فراهم کنند و این‌گونه بود که او، به واقع، ره صد ساله را یک شبه طی کرد. در خاطرات ثابتی که آن را با عنوان «در دامگه حادثه» منتشر کرده ‌است، اثر چندانی از گذشته و خانواده او نیست؛ اصلاً این خاطرات از 16، 17 سالگی وی شروع می‌شود؛ زمانی که او مدعی است سمپات مصدق و مظفر بقایی بوده! با این حال، آن ‌چه امروز اهمیت دارد، حقایق مربوط به دوران نوجوانی و جوانی ثابتی نیست. او دست کم از نیمه دوم دهه 1340 تا چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئول مستقیم تمام شکنجه‌ها، سر به نیست کردن‌ها، اعدام‌های مخفیانه و جنایاتی بود که در ساواک و کمیته مشترک ضدخرابکاری، با هدف سرکوب قیام مردم ایران صورت می‌گرفت. موضوعی که حتی رسانه‌های غربی نیز، در آن زمان، نمی‌توانستند از کنار آن بی‌تفاوت بگذرند.

چرا جنایات ساواک تیتر یک شد؟

از اواخر سال 1355ش، به تدریج وضعیت زندان‌های مخوف رژیم پهلوی به یک مسئله بین‌المللی تبدیل شد؛ نه این‌ که قبل از آن، خبر این موضوع انتشار جهانی نداشت، نه! علت اصلی، درگیری‌های سیاسی و رقابت‌های انتخاباتی در ایالات متحده بود. دموکرات‌ها برای رسیدن به کاخ سفید خیز برداشته‌ بودند و بنابر سنت سیاسی‌شان، باز موضوع نقض حقوق بشر را در این طرف و آن طرف عالم بهانه قرار می‌دادند تا از آن مستمسکی برای جمع آرای مردم بسازند. آن ها جمهوری‌خواهان را متهم به حمایت از شاه و جنایات او می‌کردند، در حالی که خودشان در دوره‌های قبل، مثلاً در دوره کندی یا جانسون، حمایت گسترده‌ای از رژیم پهلوی داشتند و حتی در مسیر همین حمایت، حاضر شدند از خیر مدافعان سیاست شان در ایران، مانند علی امینی بگذرند. همه اهالی سیاست و تقریباً همه مردم جهان سوم، با این سیاست دموکرات‌ها آشنایی داشتند. به هر حال، در پی این صحبت‌ها و اعلام موضع‌ها، شاه برای آن‌ که به اصطلاح وجهه بین‌المللی خود را ترمیم کند، بالاخره اجازه داد هیئت‌های خارجی و خبرنگاران غربی از زندان‌های ایران بازدیدهایی داشته‌ باشند. درست در همین زمان بود که پای خبرنگاران ویژه نیویورک‌تایمز به تهران و موضوع نقض حقوق بشر و شکنجه زندانیان در ایرانِ عصر پهلوی باز شد. آن ها پس از بازدید میدانی و مطالعه متن گزارش بسیار مفصل کمیته بین‌المللی حقوق دانان، گزارشی مفصل را به رشته تحریر درآوردند که در صفحه اول روزنامه نیویورک‌تایمز منتشر شد؛ گزارشی مبسوط که با استناد بازدید میدانی «اریک پِیس» در تهران و مطالعه دقیق گزارش کمیته بین‌المللی حقوق دانان توسط «ویکتور.آ.لوسینچی» در آمریکا تنظیم و منتشر شد.

مروری بر متن گزارش نیویورک تایمز

« ویکتور.آ.لوسینچی / ژنو، 28 می [1976] – کمیته بین‌المللی حقوق دانان در گزارشی که امروز منتشر کرده، اذعان داشته ‌است: متهمان سیاسی در ایران تحت شکنجه جسمی و روحی قرار می‌گیرند. بر اساس این گزارش، شواهد فراوانی که نشان دهنده استفاده سیستماتیک از این روش توسط «ساواک»، سازمان پلیس مخفی، باشد، توسط مقامات ایرانی، برای تحقیقات مستقل، ارائه نشده‌است. [با این حال،] بر اساس این گزارش، محمدرضا پهلوی، روی پلیس مخفی ایران که معمولاً با نام سازمان اطلاعات و امنیت ملی شناخته می‌شود، «کنترل شخصی» دارد؛[سازمانی که ادعا می‌شود] مسئول جلوگیری از فعالیت‌های مبتنی بر توطئه و «مضر به حال منافع عمومی» است. کمیته اعلام کرده ‌است متهمان سیاسی که توسط پلیس مخفی، شهربانی و مقامات نظامی نگهداری می‌شوند، از حق یک دادگاه منصفانه با حضور یک قاضی مستقل محروم می‌شوند. کمیته بین‌المللی حقوق دانان، مستقر در ژنو، یک مؤسسه غیردولتی است که توسط سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده و از سوی وکلای بیشتر کشورهای غیرکمونیست پشتیبانی می‌شود. [گزارش مورد استناد،] توسط ویلیام.جی.باتلر، رئیس کمیته حقوق بین‌الملل کانون وکلای شهر نیویورک، پس از سفر سال گذشته وی به ایران به رشته تحریر درآمده‌ [و امسال منتشر شده ‌است.] ... » لوسینچی سپس به شواهد شکنجه‌های غیرانسانی و گفت‌وگوهای حقوق دانان با برخی زندانیان سیاسی اشاره می‌کند و آن ‌گاه، ادامه ماجرا، توسط اریک پِیس و این‌بار با صحبت حول اظهارات پرویز ثابتی نقل می‌شود: « اریک پِیس / تهران، ایران، 28 می [1976] -  معاون پلیس مخفی ایران (ساواک) مدعی شد که این سازمان در مبارزه با تروریسم پیشرفت‌های خوبی داشته‌است. او اتهامات مربوط به شکنجه زندانیان سیاسی را رد کرد. پرویز ثابتی، معاون امنیت داخلی ساواک و تعدادی از مقامات این سازمان، در یک مصاحبه مطبوعاتی و بازدیدی پنج ساعته که روز چهارشنبه برگزار شد، میزبان خبرنگاران خارجی بودند و درباره عملیات‌های ساواک و روش‌های بازجویی این سازمان صحبت کردند. آقای ثابتی که مردی حدوداً 40 ساله و لاغراندام است، در دفتر مرکزی ساواک به ما لبخند می‌زند و می‌گوید: در سال گذشته، ساواک به دلیل تمرکز و افزایش فعالیت، پیشرفت‌های قابل توجهی را تجربه کرد. او صراحتاً اظهارکرد: ما اصلاً کسی را شکنجه نمی‌کنیم. به نظر می‌رسد که این بازدید، عمدتاً به دلیل گسترش انتقادات از ایران، طی ماه‌های اخیر، در خارج از کشور بوده‌ است؛ به ویژه این‌ که گزارش جدید کمیته بین‌المللی حقوق دانان، از شکنجه متهمان سیاسی در ایران با روشی سیستماتیک خبر داده‌است. گزارش کمیته، همچنین از نقش کلیدی «رئیسِ مخوفْ، ثابتی» در صدور دستور بازداشت‌های سیاسی و شکنجه متهمان خبر می‌دهد؛ موضوعی که شواهد بی‌شماری آن را قویاً تأیید کرده ‌است. وی رابط [اطلاعاتی] ساواک و نظامیان [در کمیته مشترک ضد خرابکاری] نیز  هست. ساواک، نام مخفف واژه‌های فارسی سازمان اطلاعات و امنیت ملی، از زمان تأسیس خود تا به امروز، تبدیل به قدرتمندترین و مخوف‌ترین نیروی پلیس [مخفی] در خاورمیانه اسلامی شده ‌است؛ سازمانی که مستقیماً به شاه گزارش می‌دهد و به کمتر جای دیگری در ایران، جوابگوست. رئیس کنونی ساواک، ژنرالی یکدنده اما سالخورده به نام ژنرال نعمت‌ا... نصیری است که در سال 1907م به دنیا آمده؛ [اما تشکیلات] توسط آقای ثابتی و دستیاران ارشد وی اداره می‌شود.»

منبع: خراسان