انتخاب/ به هر حال غلبه بر موانع پیش‌روی روابط آمریکا و ایران، حتی از طریق واسطه، دشوار خواهد بود، خصوصاً اینکه در حال حاضر دو طرف به بن بست دیپلماتیک رسیده و عدم اعتماد شدیدی بین طرفین حکم‌فرما است. با وجود همه این موانع در چنین لحظه خطرناکی به امتحان کردنش می‌ارزد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گاردین نوشت: ماه گذشته برخورد خطرناکی میان نیروی دریایی ایران و آمریکا در خلیج فارس رخ داد. در جریان این برخورد 11 فروند قایق تندرو ایران به ناو آمریکایی نزدیک شدند، بعد از این اتفاق دونالد ترامپ دستور داد که در صورت تکرار چنین رخدادی نیروی دریایی آمریکا اجازه دارد تا به روی قایق‌های ایرانی آتش گشوده و آن‌ها را نابود کند. البته این تنش‌ها برای نخستین بار نیست که رخ می‌دهد، اما در شرایط فعلی که دو کشور درگیر مبارزه با کووید-19 هستند اگر واقعا تمایلی به درگیری ناخواسته با یکدیگر ندارند باید هر چه سریع‌تر یک خط تماس اضطراری بین هم ایجاد کنند.

در ادامه این مطلب آمده است: تصور کنید که سفارت سوئیس در تهران از حملات موشکی ایران به تأسیسات نظامی آمریکا در عراق پس از تلافی تهران علیه آمریکا، خبر نداده بود و یا در سال 2016، هنگامی که سپاه پاسداران ایران 10 ملوان آمریکایی را که در آبهای سرزمینی ایران در خلیج فارس حرکت می‌کردند، بازداشت کرد، جان کری وزیر امور خارجه وقت آمریکا، هیچ ارتباط مستقیمی با همتای ایرانی خود، نداشت، در آن صورت واقع چه اتفاقی رخ می‌داد. جواد ظریف و جان کری در جریان آن اتفاق در طی 10 ساعت از وقوع حادثه حداقل 5 بار با یکدیگر صحبت کردند. این ارتباطات سرانجام نتیجه داد و ایران صبح روز بعد قایق ها و خدمه را آزاد کرد.

در شرایط فعلی تنش آلود بین دو کشور و با توجه به عدم ارتباط دیپلماتیک لازم است نیروهای نظامی دو طرف خط تماسی اضطراری بین خود داشته باشند.

تنش‌های ناشی از کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران و واکنش مقاومت حداکثری تهران که پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ایران در ماه مه 2018 و تحمیل مجدد تحریم‌ها ایجاد شد دو طرف را تا آستانه جنگ پیش برد. تقریباً دو کشور در 11 ماه گذشته سه بار وارد درگیری تمام عیار شده‌اند. اولین مورد پس از شلیک به هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی از سوی ایران در ژوئن 2019 رخ داد. دومین مورد در ماه سپتامبر، هنگامی به وقوع پیوست که ایران متهم به حمله به زیرساخت‌های نفتی سعودی شد و سومین مورد هم هنگامی بود که آمریکا سردار سلیمانی را ترور و ایران با حمله به پایگاه‌ آمریکایی پاسخ داد. همه‌گیری کووید-19 می‌توانست دریچه‌ای برای آتش بس بشردوستانه فراهم کند، اما در عوض به نظر می‌رسد فرصتی برای نمایش سخت شدن مواضع دو طرف بوده است.

یک مکانیسم تماس اضطراری آمریکا و ایران می‌تواند تجربیات گذشته واشنگتن در مورد ارتباطات نظامی با مخالفان از جمله اتحاد جماهیر شوروی، چین، روسیه و گروه های شبه نظامی عراقی تحت حمایت ایران را به یاد بیاورد. در صورت نبود چنین سازوکاری هرگونه تماسی احتمالا به واسطه نیاز دارد.

در چنین شرایطی و اگر نیاز به وجود یک میانجی باشد، عمان گزینه اول خواهد بود. مسقط پیش از این نیز ارتباط آمریکا و ایران را تسهیل کرده و هر دو طرف معمولاً آن را به عنوان یک کارگزار صادق به رسمیت می‌شناسند. عمان با آمریکا توافق نامه همکاری نظامی دارد و به طور مشترک یک کمیسیون نظامی با ایران هم تشکیل داده است.

شاید این امکان وجود داشته باشد که مثلا یک ژنرال فرماندهی مرکزی آمریکا سنتکام از طریق تلفن با یک ژنرال عمانی ارتباط برقرار کند و بعد از طریق یک خط تلفن جداگانه به همتای ایرانی خود وصل شود.

منتقدان چنین سازوکاری ممکن است ادعا کنند که با توجه به تنش‌های زیاد و خصومت فزاینده تهران و واشنگتن، ایجاد یک خط تماس اضطراری احتمالاً با مخالفت سیاسی غیرقابل تحملی روبرو شود و حتی اگر برقرار شود هم ممکن است بی تاثیر باشد، اما به هر حال پتانسیل آن برای جلوگیری از محاسبات اشتباه و فاجعه آمیز از خطرات دیگر آن بیشتر است، حتی اگر فایده این راهکار محدود هم باشد باز باید آن را آزمود. همچنین برای اجرا این طرح نیازی هم به عقب نشینی چشمگیر از رویکرد فشار حداکثری از سوی دولت ترامپ نیست. در سوی مقابل تن دادن ایران به چنین طرحی هم به معنای تایید حضور آمریکا در منطقه نخواهد بود.

به هر حال غلبه بر موانع پیش‌روی روابط آمریکا و ایران، حتی از طریق واسطه، دشوار خواهد بود، خصوصاً اینکه در حال حاضر دو طرف به بن بست دیپلماتیک رسیده و عدم اعتماد شدیدی بین طرفین حکم‌فرما است. با وجود همه این موانع در چنین لحظه خطرناکی به امتحان کردنش می‌ارزد.