دولت بعدی آمریکا باید به دولت ایران که نسبت به واشنگتن بدبین است، نشان دهد که روزهای فشار حداکثری به پایان رسیده و دوره ی جدیدی از دیپلماسی عملگرایانه و تنش زدایی آغاز شده است. این سیاست، لطف به تهران نیست، بلکه اقدامی ضروری برای آمریکا است تا سیاست غلط خود را که ثابت شده با شکست کامل مواجه شده، تصحیح کند.

تحلیل نشنال اینترست از چگونگی روابط روحانی و بایدن
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

دنیل دیپتریس در «نشنال اینترست» نوشت: تقریباً یک سال پس از ترور ژنرال ایرانی قاسم سلیمانی توسط هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در حومه فرودگاه بین المللی بغداد، یکی از برترین دانشمندان هسته‌ای ایران به نام محسن فخری زاده هم در حومه تهران ترور شد. با توجه به عملیات قبلی موساد علیه برنامه هسته‌ای تهران طی دهه گذشته ، تصور اینکه این عملیات هم کار اسرائیلی‌ها باشد دور از ذهن نیست‌، اما به هر حال هرکسی که عملیاتی علیه کاروان فخری زاده را برنامه ریزی کرده و انجام داده، می‌تواند باعث جنگی همه جانبه شود.

در ادامه این مطلب آمده است: دولت ایران از زمان ترور سردار سلیمانی خشمگین است. تنها موضوعی که بتواند تندروها، محافظه کاران، عمل گرایان و اصلاح طلبان در سیستم ایران را به هم نزدیک کند، حمله یک قدرت خارجی علیه منافع ایران است. این امر به ویژه در مواردی اتفاق می‌افتد که هدف یک ایرانی مشهور و محبوب مانند سلیمانی یا فخری زاده باشد.

در تاریخ 2 دسامبر، مجلس ایران قانون جدیدی را تصویب کرد که به دولت دستور می‌دهد در صورت عدم لغو تحریم‌های آمریکا ظرف دو ماه، همکاری با بازرسان هسته‌ای را متوقف کرده و سطح غنی سازی را افزایش دهد.  البته هنوز بخش قابل توجهی از نخبگان ایرانی علاقه‌ای به انجام اقدامات تهاجمی ندارند. دولت روحانی اکنون در روزهای پایانی خود امید به یک اتفاق مثبت در روابط خود با واشنگتن دارد. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه هر دو علناً از دولت بایدن خواسته‌اند مجدداً وارد برجام شود. ظریف موضع خود را در گفتگو با خبرگزاری ایرانی تکرار کرد و گفت اگرچه واشنگتن و تهران اختلافات اساسی دارند ولی هر دو حداقل می‌توانند در جهت بهبود رابطه گامی موثر بردارند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا اخیرا در گفتگویی از تمایل رئیس جمهور منتخب برای بازگشت واشنگتن به برجام پرده برداشت.

با توجه به شرایط کنونی تنش زدایی امری پردردسر اما به شدت مورد نیاز است. دو کشور که در چهار دهه گذشته همواره نسبت به یکدیگر دشمنی ورزیده‌اند اکنون این امکان را دارند که دست به تنش زدایی بزنند. نه آمریکا و نه ایران علاقه ای به پیمودن همان راهی ندارند که تقریبا آنها را به پرتگاه یک درگیری کامل در ژانویه رساند.

حال سوال اینجاست که چگونه می‌توان از اختلاف بالقوه بین تهران و واشنگتن جلوگیری کرد؟ احیای توافق هسته‌ای ایران، جایی که آمریکا تحریم های اقتصادی را در ازای بازگشت ایران به تعهدات هسته‌ای خود لغو می کند، یکی از گزینه‌هایی است که رئیس جمهور منتخب بایدن در نظر دارد. با توجه به بی اعتمادی که از زمان اجرا شدن استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ بین واشنگتن و تهران انباشته شده، بازگشت به برجام به این راحتی‌ها نخواهد بود. همانطور که مقامات ایرانی در چند ماه گذشته به آن اشاره کرده‌اند، ممکن است ایرانی ها برای جبران درآمد از دست رفته  خود به عنوان غرامت پافشاری کنند.

دولت بعدی آمریکا باید به دولت ایران که نسبت به واشنگتن بدبین است، نشان دهد که روزهای فشار حداکثری به پایان رسیده و دوره ی جدیدی از دیپلماسی عملگرایانه و تنش زدایی آغاز شده است. این سیاست، لطف به تهران نیست، بلکه اقدامی ضروری برای آمریکا است تا سیاست غلط خود را که ثابت شده با شکست کامل مواجه شده، تصحیح کند.

طرفداران فشار حداکثری پیش بینی می‌کردند که ایران زمانی که ناامید شود، سرانجام به میز مذاکره برمی‌گردد و خواهان بهبود اوضاع باشد، حتی اگر این قضیه به قیمت دادن امتیازات بیشتر به ایران باشد. واقعیت اما می‌تواند متفاوت باشد، پیش بینی شده که سال آینده اصلاح طلبان در ایران که طرفدار دیپلماسی هستند، به حاشیه رانده شوند و در مقابل تندروها دست بالا را دارند.  با این اوصاف سیاست خارجی ایران در مسیری اشتباه حرکت خواهد کرد.

آخرین چیزی که واشنگتن به آن احتیاج دارد خلق سناریویی است که منجر به درگیری‌ گسترده نظامی شود. ترور محسن فخری زاده نه تنها یک نمونه بارز از چگونگی امکان از دست در رفتن حوادث در منطقه است بلکه یک یادآوری است که چرا سیاست خارجی آمریکا به شدت به عقلانیت احتیاج دارد.