ایرنا- با پایان انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا و انتخاب «جو بایدن» به عنوان رئیس جمهوری منتخب در این کشور، برنامه ها و سیاست های دولت آینده به مرکز توجه رسانه ها و تحلیلگران سیاسی و بین المللی تبدیل شد به ویژه اینکه واشنگتن با چالش های گسترده ای در سیاست خارجی روبه رو است.

آیا بایدن همه را درباره ایران شگفت زده می کند؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

جو بایدن در شرایطی خاص قرار است سکان هدایت دولت آمریکا را بدست بگیرد؛ شرایطی که چهار سال ریاست دونالد ترامپ هم در حوزه های داخلی و هم در حوزه سیاست و روابط خارجی آسیب های جدی به آن وارد کرده و در واقع قرار است تا دو هفته دیگر، زمینی سوخته تحویل بایدن داده شود. ضمن اینکه اوضاع وخیم ناشی از شیوع گسترده و مرگبار ویروس کرونا در آمریکا و خروج ترامپ از چند پیمان بین المللی از جمله برجام، شرایطی سخت تر برای این سیاستمدار دموکرات رقم زده است.

حال این سوال مطرح است که در چنین زمین سوخته ای، آیا شرایط برای تحقق برنامه های بایدن در حوزه سیاست خارجی فراهم است؟ و اینکه موانع پیش روی برنامه های بایدن در حوزه سیاسیت خارجی چیست؟ اینها پرسش هایی است که با روی کار آمدن هر رئیس جمهوری در آمریکا از سوی تحلیلگران و ناظران سیاسی حوزه بین الملل و آمریکا پرسیده می شود.

برخی تحلیلگران سیاست خارجی آمریکا را به عنوان یک رهیافت یا رویکرد راهبردی تعریف می کنند که در بستر، پس زمینه و ساختار متکثرداخلی این کشور شکل می گیرد دگردیسی در رهیافت و الگوهای رفتاری این کشور انجام نمی شود و برخی ناظران سیاسی در آمریکا نیز براین باورند که سیاست خارجی آمریکا در دوره های مختلف و در چارچوب دولت های دموکرات و جمهوریخواه تغییر نی کند.

اما طیف سومی از تحلیلگران حوزه مطالعات آمریکا، سیاست خارجی این کشور را در چارچوب تداوم و تغییر مورد بررسی قرار می دهند. در این قالب، سیاست خارجی دارای بنیان ها و مولفه هایی است که در بستر زمان و در چارچوب راهبرد کلان این کشور اجرایی می شود و تنها این ابزارها است که تغییرات اندکی را به خود می بیند.

در این قالب، سیاست خارجی آینده آمریکا در دوره بایدن  را نیز نمی توان خارج از این فرایند ترکیبی تعریف کرد. اگرچه برخی از کارشناسان سیاست خارجی بایدن را هم شکل و هم راستا با سیاست خارجی «باراک اوباما» می دانند اما به نظر می رسد که در چارچوب منطق تداوم وتغییر الگوهای رفتاری آمریکا نیز تداوم و تغییر را به خود ببیند.   

مولفه ها و بینان های سیاست خارجی بایدن چیست؟

اکنون که انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا به خط پایان خود رسیده، با شکست ترامپ و انتخاب «جو بایدن» بسیاری در آمریکا و دیگر نقاط جهان در انتظار آغاز به کار رئیس جمهوری جدید هستند. در این میان، ناظران و تحلیلگران سیاسی با این پرسش اساسی روبه رو شده اند که «جو بایدن» ۷۸ ساله بنای سیاست خارجی جدید آمریکا را بر چه اصول و محورهایی خواهد گذاشت؟ و الگوهای رفتاری آمریکای بایدن چه قالبی به خود خواهد گرفت؟ 

 جو بایدن پیش از این، سیاست خارجی دولت آینده آمریکا را در یادداشتی تحت عنوان «چرا آمریکا باید دوباره رهبری (جهان) را برعهده بگیرد» در نشریه فارن افرز تشریح کرده بود. همچنین «ریچارد هاس»، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا نیز در تازه ترین یادداشت خود در همین نشریه با عنوان «مرمت جهان»، سیاست خارجی دولت بایدن را در حوزه های راهبردی  و ژئوپلیتیکی تبیین کرد. 

 

همچنین بایدن در تازه ترین سخنرانی خود درباره موضوعات مختلف سیاست خارجی با رد روندهای مخرب سیاست خارجی دونالد ترامپ، بر بازگشت پذیری در سیاست خارجی آمریکا(America is Back)  تاکید کرد.

نشانه شناسی عناصر اعلامی و اجرایی کارگزاران سیاست خارجی امریکا نشان می دهد که محور سیاست خارجی دولت بایدن بازگشت به روندها و ابزارهای گذشته، بازدارندگی – مهار از طریق چندجانبه گرایی، اجماع سازی، ائتلاف سازی و بین المللی گرایی خواهد بود.

انتخاب تیم امنیت ملی دولت بایدن یعنی «انتونی بلینکن» نامزد وزارت امور خارجه، «جیک سولیوان» مشاور امنیت ملی و حضور «جان کری» وزیر امور حارجه دولت «باراک اوباما» به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهوری در توافق پاریس نیز موید چنین مسیری است.

براین اساس این پرسش مهم خواهد بود که رویکرد دولت بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران چیست؟

نگاه دولت بایدن به ایران؛ بازگشت به مذاکره؟

نگاهی مختصر به سیاست خارجی بسیاری از روسای جمهور متاخر آمریکا، روشن می سازد که رویکرد و نگاه آنها ترکیبی از رهیافت های راهبردی، ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی بوده است؛ به  ویژه اینکه این رویکرد طی چند دهه اخبر(۱۹۷۰میلادی) به این سو به ویژه در خاورمیانه با شدت و حدت بیشتری پیگیری شده است.

معنای این گزاره این خواهد بود که آمریکایی ها در چند دهه اخیر در منطقه خاورمیانه هیچ گونه تغییر راهبردی نداشته و بسیاری از روسای جمهوری این کشور در دوره های مختلف بر حضور راهبردی و مداخله گرایی نظام مند در این منطقه ژئواستراتژیکی تاکید داشته اند.

هرچه امریکایی ها در منطقه راهبردی غرب آسیا جست وجو کرده اند، به فضای ژئوپلتیکی ایران و تاثیرگذاری آن و نفوذ آن رسیده اند. چنین روندی با فراز و نشیبی متفاوت در دوران'باراک اوباما'رییس جمهوری پیشین امریکا دنبال شد، اما با روی کار آمدن 'دونالد ترامپ' در مسند ریاست جمهوری آمریکا، باردیگر فضایی که شاید احساس می شد کمی بهبود یافته است، در کشاکش الگوهای رفتاری خصمانه این کشور کم رنگ شد.

به نظر می رسد که با حضور بایدن در کاخ سفید، آمریکا با عبور از سیاست فشار حداکثری ترامپ به الگوهای رفتاری مبتنی بر ائتلاف سازی و اجماع سازی راهبردی باز خواهد گشت البته در این میان نقش کارگزاران جدید سیاست خارجی مانند آنتونی بلینکن وزیر خارجه و جک سالیوان مشاور امنیت ملی دولت جدید پر رنگ ر از گذشته خواهد بود. در این قالب، دولت بایدن از مولفه هایی ترکیبی دولت های پیشین یعنی سیاست فشار حداکثری ترامپ همچون حفظ تحریم ها به ویژه تحریم های اولیه همراه با تلاش برای کاهش وزن راهبردی و ژئوپلتیکی ایران در حوزه های منطقه ای را دنبال کند.

درک و تحلیل الگوی رفتاری کشورها افزون بر توجه به مقدورات، محذورات و ظرفیت های راهبردی و ژئوپلیتیکی در عرصه های بین المللی و منطقه ای، همچنین وابسته به ادراک ذهنی کارگزاران و تصمیم گیران دز سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی است. سیاست خارجی بایدن را نیز نمی توان از این قاعده دور دانست و تحرک دولت بایدن در یک پس زمینه از این محذورات و مقدورات چالش های بسیاری را به خود خواهد دید.