روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد روز گذشته در مطلبی به قلم عباس عبدی از فعالین سیاسی این جریان در واکنش به فضاحت پیش آمده در جریان حمله معترضان به نتایج انتخابات آمریکا به ساختمان کنگره این کشور نوشت: «گرچه اتفاقات چهارشنبه ۶ ژانویه حیرت‌انگیز بود، ولی نحوه مقابله نظام سیاسی ایالات‌متحده با ماجرا نیز در نوع خود جالب بود؛ این برخورد نشان‌دهنده اعتماد به نفس نظام سیاسی است... هنگامی که تظاهرکنندگان حتی به کنگره کشور هم وارد می‌شوند، در مقابله با آن، به نسبت خویشتنداری خود را حفظ می‌کنند و تاکنون نیز در برابر مواضع غیر قانونی ترامپ بردبارانه برخورد کرده‌اند.»

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

گفتنی است، براساس آمارهای اعلام شده تا اوایل روز گذشته تاکنون نزدیک به ۲۰۰ نفر در ارتباط با حمله هواداران رئیس‌جمهوری آمریکا به ساختمان کنگره و وقایع پس از آن دستگیر شده‌اند، آمارها از یک آشوب بی‌سابقه از لحاظ خشونت و حمله به نمادهای پوشالی دموکراسی در این کشور حکایت دارد، تاکنون کشته شدن پنج نفر در حمله چهارشنبه شب به کنگره آمریکا تایید شده است، از جمله یک زن که با شلیک مستقیم گلوله پلیس به صورتش کشته شده اما جریان غربگرا در ایران چنین خشونت عیان و عریانی را برای مردمش خویشتنداری نظام سیاسی آمریکا تعریف و ترجمه می‌کند!

منتظر بایدن و معجزه نباشیم برخی سیاست‌گذاران رؤیا در ذهن می‌پرورانند

روزنامه ابتکار دیروز در گزارشی با عنوان «اقتصاد در انتظار ناجی؟» به نقل از کارشناس اقتصادی به احتمال بازگشت آمریکا به برجام پرداخت و نوشت: «حال فرض کنیم که آمریکا به برجام بازگردد، در این شرایط نباید انتظار داشته باشیم که معجزه‌ای در اقتصاد رخ دهد به گونه‌ای که مشکل تورم، بیکاری، فقر، تولید و... ریشه‌کن شود، این انتظار یک رویا بوده که برخی از سیاست‌گذاران در ذهن می‌پرورانند.»

در ادامه این مطلب آمده است: «بخش بزرگی از مشکلات ما ریشه داخلی داشته و برای بهبود شرایط ابتدا باید ضعف‌های داخلی را شناخت. برای حل مشکلات باید عوامل درونی را به دقت بررسی و چالش‌ها را برطرف کنیم و تنها منتظر معجزات بین‌المللی نباشیم. طی سال‌های اخیر به ایران ثابت شد که منجی از بیرون مرزها برای حل مشکلات اقتصاد داخلی وجود ندارد، هیچ کشوری نمی‌تواند مشکلاتی همچون فقر، بیکاری، تورم و... را در درون مرزهای ما حل کند و برای بهبود شرایط باید خودمان دست به کار شویم.»

دولت و کارهایی که به زیان مردم انجام می‌­دهد

روزنامه شرق در شماره دیروز خود نوشت: «حسین راغفر، کارشناس اقتصادی میزان بازپرداخت اصل و فرع بدهی دولت برای سال 1401 از محل اوراق منتشر شده را رقمی معادل صد هزار میلیارد تومان اعلام می‌کند. به گفته او، دولت می‌خواهد در بودجه سال آینده استقراض بزرگی را انجام دهد و این استقراض کاری خواهد کرد که پرداخت اصل و فرع سالانه این بدهی‌ها برای دولت بعدی در 1401 به چیزی حدود صد‌هزار میلیارد تومان برسد. همه اینها باعث می‌شود که دولت بعدی ناگزیر از حرکت در مسیر ریل‌گذاری طراحی‌شده دولت دوازدهم بشود که در واقع ادامه فروش اموال دولت و استقراض و بالا نگاه‌داشتن قیمت ارز است و همه اینها به‌شدت به زیان عموم مردم خواهد بود.»

این نوشتار افزوده است: «دولت در چند سال گذشته فروش اوراق بدهی را به‌عنوان یک راه‌حل برای جبران کسری‌هایش در نظر گرفت و در سال‌های گذشته برای بخش قابل‌توجهی از هزینه‌ها، اوراقی منتشر کرد که با سررسید دوساله باید پرداخت شود. دولت کار را درخصوص انتشار اوراق تا آنجا پیش برد که برای پرداخت اصل و فرع اوراق سررسید شده هم دوباره اوراق منتشر کرد و باتلاقی درست کرد از بدهی‌هایی که روزبه‌روز انباشته‌تر و متورم‌تر می‌شود.»

در ادامه این مطلب می‌خوانیم: «معنی ساده این‌ اوراق، پیش‌خورکردن منابع آینده و بدهی عظیمی است که روی دست دولت بعد خواهد ماند به‌طوری‌که طبق برآورد حسین راغفر دولت سیزدهم برای بازپرداخت اصل و فرع بدهی این اوراق در سال 1401 باید صد هزار میلیارد تومان هزینه کند.»

بی‌توجهی دولت به قانون بهبود فضای کسب و کار

لطفعلی بخشی، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران دیروز طی یادداشتی در ارگان دولت نوشت: «سیاستگذاران بر این باور هستند که تصویب برخی از قوانین و ابلاغ بخشنامه‌ها می‌تواند باعث تقویت تولید و سرمایه‌گذاری شود اما برعکس در این سال‌ها به سمت کاهش جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی رفتیم.»

وی افزود: «برای اینکه از پتانسیل بخش خصوصی در امور اقتصاد بتوان استفاده کرد، بهبود فضای کسب و کار اهمیت قابل توجهی دارد. این قانون مزیت‌های بی‌شماری دارد که می‌تواند به بخش خصوصی کمک کند تا به پویایی برسد اما به نظر می‌رسد این قانون توسط دولتمردان هنوز اجرایی نشده و حتی مورد توجه قرار نگرفته است. در قانون بهبود فضای کسب و کار قرار بود تعداد اخذ مجوزها برای فعالیت‌های اقتصادی کاهش پیدا کند ولی چنین اتفاقی تاکنون رخ نداده و چه بسا تعداد مجوزهایی که بخش خصوصی برای انجام امور باید بگیرد بیشتر شده است. چنین مواردی بشدت جلو فعالیت بخش خصوصی را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد که چابک فعالیت کنند و تصمیم بگیرند. اگر می‌خواهیم خسارت‌های وارده به بخش خصوصی که بخشی از آن بواسطه تحریم و تصمیم‌های دولتی است، کاهش پیدا کند بایست به سمت تغییر رویکردها و رویه‌ها برویم و به این باور و اطمینان برسیم که بخش خصوصی می‌تواند فضای اقتصادی کشور را بهبود ببخشد. بدین جهت به دولتمردان توصیه می‌کنم که به سمت اجرای قانون بهبود فضای کسب و کار بروند؛ این قانون می‌تواند در نحوه فعالیت بخش خصوصی در اقتصاد بسیار اثرگذار باشد.»

دولت اصلاحات هم تهدید می‌کرد که ایران به حمله اتمی تهدید شد؟!

فریدون مجلسی، دیپلمات سابق دیروز در روزنامه دولتی ایران نوشت: «اکنون با آمدن یک رئیس‌جمهور جدید به کاخ سفید، یک فرصت در اختیار ایران است. آنچه شرایط را تغییر می‌دهد رویکرد ما، انتخاب‌های ما و دست کشیدن از تهدید است. تهدیدهایی که بهانه‌ای برای تحریم‌ها شده و ما را از حضور فعال در عرضه بین‌المللی بازداشته است.»

گفتنی است، اولا، آیا دولت واداده اصلاحات، تهدید می‌کرد که ایران محور شرارت معرفی و تهدید به حمله اتمی شد و سایه جنگ و تهدید را بر سر کشور کشاند؟ ثانیا، تحریم‌ها را عوامل فتنه 88 سر سفره ملت گذاشتند.

قطعنامه 1929 در سالگرد فتنه 88- 25 خرداد 1389(ژوئن 2010)- با هدف حمایت و هواداری از جریان فتنه و در مقطعی که این جریان رو به افول بود، صادر شد.

جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید و نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل، در مقطع فتنه 88 گفته بود: این ناآرامی‌های ایران در سال 88 بود که گزینه تحریم ایران را که بیش از دو سال از دستور کار خارج شده بود، مجدداً به روی میز برگرداند.

همچنین، در همان روز قدس سال 88 که پادوهای مفلوک ضدانقلاب شعار نه غزه نه لبنان سر دادند که روز قبل از راهپیمایی توسط سایت وزارت خارجه اسرائیل رونمایی شده بود و برای راهپیمایی عظیم ملت ایران علیه اشغالگران صهیونیست حاشیه ساختند، رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت آمریکا(رئیس‌اسبق سازمان سیا) ضمن سخنانی گفت؛ در حال حاضر به‌دلیل شکاف‌های عمیق در ایران پس از انتخابات، تحریم موثرتر از گذشته است. ما در ۳۰ سال گذشته چنین شکاف‌هایی را ندیده بودیم. مخالفان به‌تدریج سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی را هدف گرفته‌اند. اکنون باید تحریم‌ها را تشدید کرد.

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا نیز در پاسخ به سؤال خبرنگار واشنگتن‌پست که پرسیده بود قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران چه اثر قابل توجهی دارد؟ گفته بود: این قطعنامه در حمایت از جنبش سبز صادر شده است(!)

جان ‌هانا، از اعضای ارشد موسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک و مشاور امنیت ملی دیک چنی (معاون جرج بوش) هم ۲۸ مهرماه ۱۳۸۸ یعنی یک ماه بعد از هتاکی فتنه‌گران در روز قدس، از ملاقات با شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز خبر داد و به روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز گفت؛ مطمئنا پیامی‌‌که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را می‌دهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موثر باشد، باید به‌صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به‌صورت واکسن(!)

مدعیان اصلاح‌طلبی علاوه‌بر فراهم کردن زمینه تحریم ملت ایران به سبب فتنه 88 و گرای تحریم به دشمن، طی سال‌های اخیر با رویکرد غلط توافق به هر قیمت و اجرای آن به هر قیمت، توجیه و ماله کشی خباثت‌ها و عهدشکنی آمریکا و اروپا، عدم واکنش قاطع به شرارت حریف و سیاست تعلیق و انتظار، دشمن را در تحریم بیشتر گستاخ کردند اما برای فرار از مسئولیت‌پذیری آدرس غلط می‌دهند در حالیکه باید پاسخگو باشند.

ثالثا، مدعیان اصلاحات در شرایطی به بایدن امیدوار هستند که وی معاون دولت اوباما بود که برجام را با رگبار تحریم‌های ویزا و آیسا و سیسادا (پایه‌گذاری تحریم‌های کاتسا در کنگره) لگدمال کرد. این طیف در سال 92 نیز ادعا می‌کرد که دولت دموکرات‌ها اهل تعامل است و اگر با آنها توافق کنیم، گشایش اقتصادی ایجاد می‌شود اما دولت برجام رکوردهای تورمی را جا به جا کرد، ارزش پول ملی را به حداقل رساند و رکود فراگیر حاکم شد.