محمدصادق کوشکی در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که ارتباطی بین انتخابات ریاست جمهوری و فرسایشی شدن مذاکرات وین وجود ندارد، عنوان داشت که مذاکرات وین مطابق با نگاه دولت روحانی و درست برخلاف شروط رهبری فرسایشی شده است تا برجام جدید با حضور آمریکا و به منظور افزایش فشار بیشتر به دولت سیزدهم محقق شود.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

دیپلماسی ایرانی – به نظر می رسد سایه سنگین انتخابات ریاست جمهوری ۲۸ خرداد بر حوزه سیاست خارجی باعث فرسایشی شدن مذاکرات وین شده است. خصوصا که سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه و مذاکره کننده ارشد کشور عنوان داشت رسیدن به توافق تا پیش از انتخابات بسیار بعید است. این در حالی است که رهبری در کنار لغو کامل تحریم ها و راستی آزمایی آن از عدم فرسایشی شدن مذاکرات به عنوان سه پیش شرط مهم در پیگیری نشست وین یاد کرد. اما به واقع انتخابات ریاست جمهوری کشور و تلاش برای به کرسی نشاندن گزینه اصلی جریان قدرت در داخل کشور تا چه اندازه باعث کندی مذاکرات وین شده است، به ویژه که مسئله تحریم، برجام، نشست وین و اساسا سیاست خارجی به عمد از جریان سه دور مناظره انتخاباتی هم حذف شد؟ پاسخ به این سوال، محور گفت‌وگوی دیپلماسی ایرانی با محمد صادق کوشکی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی و بین‌الملل است که در ادامه می‌خوانید:

با توجه به پیوستگی و در هم تنیدگی مسائل دیپلماتیک با حوزه سیاست داخلی به نظر می رسد که سایه انتخابات ریاست جمهوری کشور بر نشست وین تاثیرات خود را گذاشته است. در این راستا سید عباس عراقچی, معاون سیاسی وزارت امور خارجه و مذاکره کننده ارشد ایران صراحتا عنوان داشت که رسیدن به توافق تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۲۸ خرداد بعید است. این در حالی است که رهبری سه پیش شرط لغو کامل تحریم‌ها، راستی آزمایی و عدم فرسایشی شدن مذاکرات را برای پیگیری مذاکرات وین مطرح کردند. حال سوال اینجاست که آیا انتخابات ریاست جمهوری یکی از عوامل فرسایشی شدن مذاکرات وین به منظور احیای برجام شده است. اگر چه طولانی شدن مذاکرات وین به دلیل اهمیت و همچنین ابعاد گسترده موضوع یعنی احیای برجام که شامل مسائل فنی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، دیپلماتیک و غیره می شود، امری اجتناب ناپذیر جلوه می کند؟

از نگاه من مسائل سیاسی داخلی در کشور و انتخابات به طور مستقیم موجب فرسایشی شدن نشست و مذاکرات وین نشده است. به عبارت دقیق‌تر این تیم مذاکره کننده کشور است که فرسایشی شدن مذاکرات را در دستور کار قرار داده اند، چرا که هیچگونه توجه و اعتنایی به پیش شرط‌های مقام معظم رهبری ندارند.

از چه بابت این اعتقاد را دارید. چراکه ذیل نظارت های همین مجلس به اصطلاح انقلابی تمامی جزئیات نشست وین مطابق با پیش شرط های رهبری مورد بررسی قرار گرفته است؟

از این بابت که این سه شرط مقام معظم رهبری برای پیگیری نشست وین سنگ محک صداقت طرف‌های غربی به خصوص آمریکایی ها در احیای برجام است. در واقع این شروط یک شاخصی برای اعتبار سنجی مواضع غربی ها در عمل به تعهدات برجامی تلقی می شوند. چرا که در واقع ما این یقین را داشته و داریم که طرف‌های غربی و به خصوص دولت بایدن این شروط با محوریت لغو کامل تحریم‌ها را نخواهد پذیرفت. چون اگر ایالات متحده ذیل نشست وین تمام تحریم های ایران را لغو کند دیگر هیچگونه کنترل، نظارت و اهرم فشاری برای مدیریت رفتار تهران نخواهد داشت و جمهوری اسلامی با شتاب بیشتری به سمت اهداف و مواضع خود پیش خواهد رفت و این درست برخلاف امنیت ملی آمریکا و هم پیمانانش در منطقه خواهد بود. پس رهبری با این سه پیش‌شرط سعی کردند مانع انحراف نشست وین و تحمیل کردن برجام جدید به ایران شوند. این در حالی است که تیم مذاکره کننده کشورمان اعتنایی به شروط رهبری نداشتند و تفسیرهای خود را مطابق با نگاه دولت در وین پی گرفتند. در همین رابطه آقای عراقچی ابتدا عنوان کرد ما به دنبال آن هستیم که تحریم‌های پس از برجام را لغو کنیم و بعداً تفسیرهای دیگری از سوی تیم مذاکره کننده ایرانی مطرح شد. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا از کنگره تا دولت بایدن بارها عنوان داشته اند که واشنگتن در نشست وین بنایی برای لغو کامل تحریم های ایران ندارد. ضمن اینکه اساساً هیچ دلیلی ندارد و منطقی هم نیست که آمریکا بخواهد تمام تحریم‌های ایران را لغو کند. 

از فحوای کلام شما اینگونه برداشت می شود که ملاک تحلیل تان مواضع و سخنان اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها است تا تیم مذاکره کننده کشور. یعنی شما اعتبار بیشتری برای  آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها قائل اید تا تیم مذاکره‌کننده ایرانی؟

بله. ما باید اعتبار سخن آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها را ملاک قرار دهیم تا تیم مذاکره کننده کشور، چون اولاً اروپایی‌ها و به خصوص آمریکایی‌ها هیچ دلیلی برای دروغ گفتن در قبال مذاکرات وین ندارند، کما اینکه قبل تر هم این را به صراحت نشان دادند. در کنار آن تیم مذاکره کننده دولت روحانی در طول این هشت سال به کررات قبل و حین مذاکرات مواضعی را مطرح کردند که بعد از حصول توافق کاملاً در تناقض بوده است. مصداق بارز آن برجام است. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که ما بخواهیم اعتبار مواضع اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را در قبال نشست وین نادیده بگیریم و ملاک را حرف و سخن تیم مذاکره کننده کشور قرار دهیم. از همه مهمتر این که اروپایی ها و آمریکایی ها دلیلی برای دروغ گفتن ندارند. طرفی دروغ می‌گوید که ترس و واهمه داشته باشد. من از شما می‌پرسم آیا آمریکا واهمه‌ای از تیم مذاکره‌کننده ایرانی دارند؟ در چنین شرایطی منطقی ترین گزاره این است که تیم مذاکره کننده کشورمان با پنهان کاری و با نادیده گرفتن شروط رهبری صرفا به دنبال تحقق نگاه دولت است. 

با همه این تفاسیر از نگاه شما هیچ گونه ارتباطی بین فرسایشی شدن نشست وین با انتخابات ریاست جمهوری وجود ندارد؟

پیرو پاسخ به این سوال شما می‌توان این مسئله را مطرح کرد که دولت روحانی با پیگیری نشست وین و به اصرار فرانسه و انگلستان به دنبال بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای اند تا بتوانند با شکل‌گیری برجام جدید فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک بیشتری به دولت سیزدهم در طول چهار سال آینده تحمیل کنند. چون با پیگیری شرایط فعلی یعنی نبود آمریکا در توافق هسته‌ای، ایران در برجام حضور دارد، اما دیگر هیچ گونه محدودیتی برای دانش و توان هسته‌ای خود قائل نیست. این وضعیت برای آمریکایی‌ها به هیچ وجه پذیرفته نیست. به همین خاطر در نشست وین سعی شده است که آمریکا به توافق هسته‌ای بازگردد تا بدون لغو کامل تحریم ها دولت آینده ایران را کاملاً تحت فشار قرار دهد و دوباره دانش و توان هسته ای کشور را به طور کامل متوقف کند. البته دولت روحانی هم به دنبال آن است که با بازگشت آمریکا به برجام، توافق هسته ای را به عنوان میراث خود به جای بگذارد. چراکه تلقی دولت روحانی این است که اگر برجام با شرایط فعلی و بدون حضور آمریکا پی گرفته شود ایران روز به روز توان هسته‌ای خود را افزایش خواهد داد و دولت سیزدهم اهتمام جدی در این رابطه خواهد داشت و این به نفع ایران نخواهد بود.

جناب کوشکی شما مطالب را به گونه ای عنوان می کنید که گویی دولت روحانی به عنوان نماینده آمریکا و اروپا در ایران عمل می کند و در بدترین حالت ظن جاسوسی رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده در ذهن متبادر می شود؟

خیر من این اعتقاد را دارم که دولت روحانی این تلقی را دارد که اگر برجام بدون بازگشت آمریکا در شرایط فعلی باقی بماند دولت سیزدهم با دست بازتر و تحرک بیشتری به سمت افزایش توان هسته‌ای پیش خواهد رفت. در این شرایط دولت بایدن هم با اجماع جهانی موجب افزایش فشارهای بیشتر تحریمی و دیپلماتیک خواهد شد. این وضعیت از نگاه دولت روحانی غیرقابل قبول است و به دلیل همین نگاه ساده لوحانه سعی می کند در نشست وین با بازگشت آمریکا باعث احیای برجام شود. لذا مذاکرات وین مطابق با نگاه دولت روحانی و درست برخلاف شروط رهبری فرسایشی شده است تا برجام جدید با حضور آمریکا و به منظور افزایش فشار بیشتر به دولت سیزدهم محقق شود.

اما درست برخلاف تمام تحلیل هایی که ارائه کردید به نظر می‌رسد سایه سنگین انتخابات ریاست جمهوری باعث فرسایشی شدن مذاکرات وین شده است تا تکلیف دولت سیزدهم و رئیس جمهور هشتم مشخص شود. یعنی اگر به دولت بود تا الان احیای برجام محقق شده بود، اما نظارت ها و به عبارت دقیق تر سنگ اندازی ها و چوب لای چرخ گذاشتن های برخی نهادها و دستگاه ها با هدف فرسایشی شدن مذاکرات وین در دستور کار قرار گرفته است تا در نهایت مذاکرات وین و احیای برجام عملاً به نام دولت سیزدهم کلید بخورد؟

خیر من دوباره تاکید می کنم که ارتباطی بین انتخابات ریاست جمهوری و فرسایشی شدن مذاکرات وین وجود ندارد. اگر دقت کرده باشید اساسا مسئله مذاکره و نشست وین در دستور کار مناظرات انتخاباتی هیچ کدام از نامزدها نبود. چون این نشست و احیای برجام  تاثیری بر انتخابات ندارد.

اتفاقاً همین نکته شما دلیل دیگری است که نشان می دهد به عمد مسئله سیاست خارجی، تحریم ها و برجام از دستور کار رقابت های انتخاباتی و به خصوص سه دور مناظر بی بو و بی خاصیت خارج شود. شما اینگونه تلقی نمی کنید؟

خیر. اتفاقا این مسئله از این بابت در دستور کار قرار گرفته است که برخی از نامزدها با مانور و موج سواری روی مسئله سیاست خارجی و تحریم ها از دیگر معضلات و گرفتاری های مهم کشور که خود آنها بانی بخش عمده آن بوده اند فرار نکنند. ضمن اینکه اگر مسئله سیاست خارجی، برجام، نشست وین و تحریم ها در دستور کار مناظرات قرار می‌گرفت احتمالاً مانند مناظرات سال ۹۲ تا ۹۶ همه مسائل داخلی کشور از حوزه فرهنگ و اجتماع تا اقتصاد و حتی محیط زیست و خلاصه همه چیز گروگان دیپلماسی قرار می گرفت و نهایتا هم مسائل به طور وارونه به افکار عمومی کشور در آستانه انتخابات ارائه می شد.

آیا این نکته شما موید آن نیست که مسئله دیپلماسی، تحریم ها، نشست وین و برجام به عمد از دستورکار مناظرات یا دقیق تر عنوان کنیم مسابقات هفتگی حذف شد تا پاشنه آشیل رئیس جمهور آینده کشور یعنی سید ابراهیم رئیسی پررنگ تر نشود؟

این شبهه شما به هیچ وجه درست نیست. چون اگر به این مسائل دقیق‌تر نگاه کنیم آقای رئیسی مانند حوزه دیپلماسی در حوزه اقتصادی هم چندان وقوف کاملی مانند رقبای خود ندارد به خصوص که آقای همتی حوزه کاری و مشخصش در اقتصاد است. بنابراین نمی توان عنوان کرد که مناظرات انتخاباتی به گونه‌ای مدیریت شده است که در نهایت آقای رئیس جمهور شود. به هر حال تمام نامزدها باید در خصوص تمام مسائل کشور از دیپلماسی و اقتصاد تا فرهنگ، اجتماع، معیشت، محیط زیست و همه وجوه و ابعاد کشور اظهار نظر کنند و برنامه‌های خود را عنوان کنند. مضافا اگر مسئله مشخص دیپلماسی، تحریم‌ها و نشست وین در دستور کار مناظرات قرار می گرفت آقای همتی هم مانند آقای رئیسی اشراف کاملی به حوزه سیاست خارجی ندارد. یعنی به همان اندازه که سیاست خارجی می تواند پاشنه آشیل آقای رئیسی باشد می‌تواند عدم وقوف آقای همتی را هم بر حوزه دیپلماسی مشخص کند. این در حالی است که کسی مانند آقای جلیلی اشراف کاملی به حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی دارد. این ها علاوه بر آن است که به نظر من تلاش بر این بوده است که مسائل چالش ها و بحران های داخلی کشور که عمدتاً ریشه درونی دارند قربانی مسئله سیاست خارجی و برجام نشوند. شبهه مهمتری که شما مطرح کردید مسئله قطعی بودن ریاست جمهوری آقای سید ابراهیم رئیسی است. این گزاره شما به هیچ وجه قابل قبول نیست. مویدش هم این است که اکنون بسیاری از احزاب و جریان های اصلاح طلب حمایت رسمی خود را از آقای همتی به عنوان نامزد اصلاح طلبان مطرح کرده اند با این امید که حتی اگر ۲۰ یا ۳۰ درصد شانس موفقیت و پیروزی آقای همتی وجود دارد نباید آن را کنار گذاشت.

ولی این یک نگاه کاملاً سطحی و به دور از واقعیات و اقتضائات سیاسی کشور است که ما فکر کنیم فردی غیر از سید ابراهیم رئیسی از درون صندوق انتخابات خارج می شود. حتی با وجود اعلام حمایت بسیاری از چهره های شاخص اصلاح طلب و احزاب و جریان های داخلی از آقای همتی نباید شانسی، ولو حداقلی برای پیروزی وی در جمعه پیش رو قائل بود؟

شما مسائل را به گونه‌ای تحلیل می کنید که شائبه خطرناک دیگری یعنی مهندسی شدن انتخابات در ذهن شکل می گیرد.

این تقصیر من نیست. به هر حال رفتار و خروجی تاسف برانگیز شورای نگهبان در رد صلاحیت های گسترده که حواشی بی پایانی برای نظام ایجاد کرده که گویا پایانی بر ان نیست به خصوص بعد از مطرح شدن چگونگی رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات یازدهم و نیز شیوه برگزاری مناظرات انتخاباتی در نادیده گرفتن عمدی سیاست خارجی و قبل تر از آن نحوه موج سورای سیاسی و رسانه ای در حمله به آقای ظریف، هم در جریان انتشار فایل صوتی و هم مطرح شدنشان به عنوان گزینه اول اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری خاصه از سوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم و رفتارهای کسانی چون ذوالنوری، کریمی قدوسی و دیگران این گزاره را به بدنه سیاسی و رسانه‌ای کشور و نیز به بخش عمده افکار عمومی تحمیل کرده است؟

خیر به هیچ وجه آنچه که شما مطرح کردید انطباق با واقعیات کشور ندارد. اکنون فضای رقابتی در انتخابات کاملاً شکل گرفته است منتهی مسئله اینجاست که اکنون بخشی از اصلاح طلبان معتقدند نباید حیثیت خود را به پیروزی آقای همتی گره بزنند و اعتبار خود را روی وی بگذارند، اما در مقابل بخشی از اصلاح طلبان معتقدند باید حمایت خود را از آقای همتی اعلام کنند تا این کورسوی امید از بین نرود. کسانی چون کرباسچی معتقدند آقای همتی توان و پتانسیل پیروزی در انتخابات را دارد. پس چالش درونی بین اصلاح‌طلبان است. البته به نظر می رسد که اکنون جریان اصلاح طلب به این جمع‌بندی رسیده است که باید اعلام حمایت رسمی خود را از آقای همتی داشته باشد، ولو آنکه برخی از احزاب دیگر حاضر به اعلام حمایت از آقای همتی نیستند. ضمن اینکه آقای همتی اکنون تمام شروط  و مشخصات یک کاندیدای اصلاح‌طلب تمام عیار را دارد.

با همه این اوصاف و علیرغم مواضع اخیر کسانی چون سیدمحمدخاتمی، بهزاد نبوی و کرباسچی در ابتدای کار همتی گزینه رسمی اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری نبود. اگر چه داستان کرباسچی و کارگزارنی ها قدری متفاوت از دیگر شخصیت ها و احزاب اصلاح طلب است. چون مدت هاست کارگزارنی ها و سازندگی ها ساز ناکوک جریان اصلاح طلب شده اند؟

این یک بازی پیچیده و هوشمندانه اصلاح‌طلبان بود که آقای همتی به عنوان کاندید غیر رسمی آنها در انتخابات شرکت کند که اگر در انتخابات پیروز نشد این گونه عنوان کنند که ما گزینه ای در انتخابات نداشته و نداریم.

گویا شما هم مواضع مرعشی از حزب کارگزاران را تکرار می کنید که عنوان داشت همتی گزینه مخفی اصلاح طلبان با هدف عدم رد صلاحیت در شورای نگهبان بود، در صورتی که اصلاح طلبان صراحتا عنوان کردند که این یک موضع گیری شخصی خود مرعشی و کارگزارانی هاست؟

این گونه نیست. اتفاقا اگر آقای همتی در انتخابات پیش رو برنده شود تمام احزاب و جریان های اصلاح طلب از پیروزی وی استفاده خواهند کرد. وی به صراحت عنوان کرده است که بخش عمده دولت روحانی و اصلاح طلبان را در دولت خود به کار خواهد گرفت. این یک تزویر سیاسی اصلاح‌طلبان برای انتخابات پیش روست که اگر همتی در انتخابات شکست خورد این شکست به نام اصلاح طلبان رقم نخورد، ولی اگر پیروز شد بخش عمده کابینه آقای همتی را اصلاح طلبان تشکیل خواهند داد.

چرا شما اصرار دارید که رحم اجاره ای کماکان سناریوی مطلوب اصلاح‌طلبان برای انتخابات ۲۸ خرداد است؟

چون این سناریو می‌تواند تمام مسئولیت های شکست دولت احتمالی آقای همتی را از دوش اصلاح طلبان ساقط کند، همانگونه که اکنون باید روحانی پاسخگوی ناکارآمدی ها، ضعف ها و مشکلات کشور باشد. در حالی که اصلاح طلبان هم به اندازه دولت روحانی در ایجاد این شرایط مقصرند. لذا اصلاح‌طلبان مانند انتخابات ۹۲ و ۹۶ سعی می کنند با این دوگانگی در حمایت و عدم حمایت از همتی خود را از تبعات شکست احتمالی در انتخابات مصون کنند. البته این سناریو برای جهانگیری، ظریف و علی لاریجانی هم در نظر گرفته شده بود که در نهایت قرعه به نام آقای همتی افتاد. من از شما می‌پرسم اگر آقای سید ابراهیم رئیسی در انتخابات پیروز شود به نفع اصلاح طلبان است یا آقای همتی؟

از نگاه من پیروزی آقای رئیسی به شدت به نفع اصلاح طلبان است چرا که حداقل می‌تواند باعث احیای انسجام از دست رفته این جریان و کنار رفتن اختلافات کنونی اصلاح طلبان شود.

خوب این یک نگاه تحلیلی و ژورنالیستی از سوی شماست، در صورتی که اصلاح طلبان اساسا قدرت‌طلبند. من باز هم تاکید می‌کنم اگر اصلاح آقای همتی در انتخابات پیروز شود قطعاً بخش عمده ای از اصلاح طلبان در دولت وی حضور خواهند داشت. پس پیروزی همتی در انتخابات به سود اصلاح‌طلبان است. به هر حال اصلاح طلبان در ۸ سال گذشته مزه قدرت را چشیده اند و به همین دلیل در تلاشند که با پیروزی همتی کماکان این قدرت استمرار پیدا کند. 

اما همانگونه که خود سید ابراهیم رئیسی هم در جریان مناظرات انتخاباتی عنوان کرد همتی و مهرعلیزاده پتانسیل دوقطبی سازی را در مقابل وی ندارند. یعنی بازی دیو و دلبری که اگر با حضور ظریف، جهانگیری و یا علی لاریجانی رقم می‌خورد اکنون شکل نگرفته است؟

مطمئن باشید اگر این آقایانی که از آنها نام بردید در انتخابات شرکت می کردند همین مباحثی را مطرح می کردند که آقای همتی عنوان داشت. از تحریم و برجام گرفته تا FATF ، فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی، اینترنت، حمله به جریان اصولگرا و انقلابی، تخریب دیگر نامزدها به خصوص آقای رئیسی و غیره. پس آقای همتی هم تمام مشخصات یک چهره اصلاح طلب را دارد. همانگونه که آقای روحانی هم از دیوار نوردی سفارتخانه ها، کنسرت ها و این گونه مسائل صحبت کرد، آقای همتی هم دوباره آن ها را مطرح کرد. یعنی تلاش همتی برای دوقطبی سازی وجود داشته و دارد.