عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی اعلام کرد: سخنان آقای مکرون هم مشروط به وجود ظرفیت مذاکره در شرایط فعلی است که این شرط فعلاً تحقق‌ناپذیر به نظر می‌رسد، مگر اینکه امریکا به اشتباه گرفتن ایران با کره شمالی پایان دهد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

یادداشت فلاحت پیشه به شرح زیر است:

تعابیری که در روزهای اخیر از تحرکات وزارت خارجه و یا موضعگیری‌ها و اظهارات رئیس جمهوری و دیگر مقامات دولتی در حوزه سیاست خارجی می‌شود، کمتر نشان و رد پایی از واقعیت و واقع‌گرایی با خود دارد. آقای روحانی روز دوشنبه در همایشی گفته بودند که «اگر من بدانم در جلسه‌ای با کسی ملاقات کنم، مشکل کشورم حل می‌شود دریغ نخواهم کرد زیرا اصل منافع ملی کشور است.» این جملات بلافاصله در میان طیف مخالفان دولت تعبیر به تمایل و دورخیز رئیس جمهوری برای دیدار با ترامپ شد و همین تعبیر کافی بود تا حملات این جریان علیه تحرکات دیپلماسی دولت شدت بیشتری بگیرد. نکته قابل ملاحظه و تأمل این است که تعبیر کردن این گفته‌ها به قصد رئیس جمهوری برای دیدار با ترامپ توسط جریانی انجام می‌شود که نه در حاشیه سیاست بلکه خود بخشی از قدرت سیاسی کشور هستند و بر سازوکارها و ساختارهای تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی آشنایی کامل و دقیقی دارند. قطعاً مطرح کنندگان چنین تعبیری نیک می‌دانند که اقدامی چون دیدار با ترامپ نیازمند چه سطح وسیعی از هماهنگی‌ها در کشور است که دولت تنها بخشی از آن را تشکیل می‌دهد. در مثالی از یک رویداد واقعی می‌توان مکالمه تلفنی 10 دقیقه‌ای اوباما با رئیس جمهوری کشورمان در سال 92 را به یاد بیاوریم؛ آن هم در شرایطی که چشم‌انداز آینده مثبت بود و قبل از آن به مدت حدود 10 ماه پیام‌هایی مستقیم و همینطور تلاش‌هایی سازنده و بی واسطه بین دو کشور به جریان افتاده بود و ما تضمین‌های ضمنی نیز از طرف مقابل داشتیم. مهم‌تر اینکه در سطوح عالی کشور نیز برای شروع دور تازه‌ای از گفت‌وگوهای هسته‌ای که مذاکرات مستقیم ایران و امریکا در سطح وزرای خارجه مرکز ثقل آن محسوب می‌شد هم توافق صورت گرفته بود.

در چنین شرایطی همان مکالمه تلفنی 10 دقیقه‌ای و پیش‌بینی نشده نهایتاً در داخل مورد عتاب قرار گرفت. آیا با این پیشینه رئیس جمهوری ایران می‌تواند در شرایطی کاملاً متفاوت که نه تنها تنش‌ها بین ایران و امریکا اوج گرفته بلکه به مرحله حیثیتی رسیده است، خودسرانه و بدون هماهنگی دست به چنین کاری بزند؟ از منظری دیگر در سلسله تحولات قبلی در این حوزه کدام نشانه هر چند ضعیف دلالت بر احتمال وقوع چنین رویدادی می‌کرده که مخالفان دولت با یک اظهار نظر به این نتیجه رسیده‌اند که حسن روحانی در پی دیدار با ترامپ است؟

مخالفان و منتقدان دولت نیک می‌دانند که نه تمایل آقای روحانی و نه تمایل هیچ رئیس جمهوری دیگری در ایران شرط کافی برای مذاکره با امریکا نیست و این موضوع در سطحی وسیع‌تر از این باید مورد موافقت قرار بگیرد. با علم به این موضوع نمی‌توان هجمه اخیر علیه دولت را مانند برخی از انتقادات قبلی منتقدان به دلسوزی آنها مرتبط دانست، چون این بار این طیف ادعای چیزی را داشت که خود می‌دانست در ساختار سیاسی ایران غیرممکن است.

از منظر تفسیری نیز هیچ شرایط و نشانه مشخصی دال بر وجود زمینه مناسب مذاکره مستقیم ایران و امریکا وجود ندارد؛ به جز مواضع ما علیه این کشور، آقای ترامپ نیز خود در سخنانش از 18 نقطه اختلافی با ایران صحبت کرد که نمی‌تواند مبدأ حرکتی برای رسیدن سریع به میز مذاکره باشد. صحبت روز دوشنبه آقای روحانی در واقع نکته عجیب و جدیدی نبود، خصوصاً اینکه آقای مکرون هم چنین محتوایی را در سخنان خود تکرار کرد. اما مسأله این است که سخنان آقایان روحانی و مکرون را باید در چارچوب فرهنگ سیاسی دو کشور تفسیر و تعبیر کرد و بدون چنین تفسیری برداشت اشتباه از این سخنان، قطعی است.

در فضای فرهنگی فرانسه واژه «Capacit» به موقعیتی اطلاق می‌شود که دو سیاستمدار یا طرف درگیر در عین مخالفت در فضای سیاسی این ظرفیت را داشته باشند که بتوانند با گفت و گو مسأله خود را حل یا تعدیل کنند.

این فرهنگ سیاسی را طرف امریکایی در روابط خود با ایران از بین برده است و  چنین شرایطی وجود ندارد. به عبارتی سخنان آقای مکرون هم مشروط به وجود ظرفیت مذاکره در شرایط فعلی است که این شرط فعلاً تحقق‌ناپذیر به نظر می‌رسد، مگر اینکه امریکا به اشتباه گرفتن ایران با کره شمالی پایان دهد. در واقع سخنان روز دوشنبه آقای روحانی که در اظهارات دیروز ایشان با اشاره مستقیم به امریکا، تکمیل شد را باید نوعی خوشامدگویی به تلاش‌های دیپلماتیک آقای مکرون دانست و این واضح بود که رئیس جمهوری رو به اروپایی‌ها و نه امریکا این سخن را بر زبان رانده است.